تعارف و شعر …تعارف: یکدیگر را شناختن. ||در تداول امروزی خوش آمد گفتن در اول ملاقات، پس از درود

تعارف و شعر
#سردار_صالحی

تعارف: یکدیگر را شناختن. ||در تداول امروزی خوش آمد گفتن در اول ملاقات، پس از درود. اظهار آشنایی و احوالپرسی. در ادب ایران به دوست باید سلام و تعارف کرد. ||تکلف و اسباب ضیافت فراهم کردن: فلان با مهمان خیلی تعارف میکند. ||کسی را به مهمانی یا گرفتن چیزی خواندن: هرچه تعارف کردم فلان ناهار نخورد. دعوت کردن به ضیافتی یا گرفتن چیزی و تحفه ای. ||تحفه و هدیه که به کسی داده می شود.

- امثال :
تعارف آب حمام؛ تعارف شاه عبدالعظیمی. (امثال و حکم دهخدا)؛ دعوت کردن کسی را به چیزی بی ارزش چون آب خزینه ٔ حمام را به تازه وارد اهداء کردن .تعارف آمد و نیامد دارد ؛ اگر گمان کرده بودیدکه او احسان شما را نمی پذیرد بر خلاف پذیرفت. و این مثل را در موردی زنند که خواننده و دعوت کننده به دروغ و ریا چیزی را به اصرار هدیه می کند یا دعوتی را پیشنهاد می نماید به گمان آن که دعوت شونده از قبول آن سر باز خواهد زد ولی در عمل خلاف این فکر پیش آید. تعارف شاه عبدالعظیمی است؛ این که به زبان گوید به منزل من آیید یا فلان متاع از شماباشد و از دل راضی نیست. تعارف کم کن و بر مبلغ افزای؛ نظیر از بارک اﷲ قبای کسی رنگین نشود. و نِشود بز به پچ پچی فربه. (از امثال و حکم دهخدا).

تعارف پوششی است برای به هم رساندن دو سر میل یا خواست و بی میلی یا نخواستن. تعارف این شقیده گی و شکاف میان درون و بیرون را، شکاف میان دو «رو» را می پوشاند و ریا را روا می کند. تعارف یعنی آن چه را که نمی خواهی یا میل کمی به آن داری خواست و با میل زیاد جلوه دهی. تعارف دوروغ پذیرفته ی همه گانی است. همه راست را از دوروغ می شناسند و وقتی یکی می گوید چاکریم به این معنی نیست که آماده ی فرمان بردن از تو است. قابلی ندارد دکاندارها شناخته ی همه گان است. زبان پرتعارف است که راه بر تقیه و توریه و مباهته و تباکی باز می کند. تعارف پیش و بیش از آن که زاده ی دین باشد زاده ی زبان و تاریخ ماردمان است. جایی که واقعیت پذیرفتنی نیست در جامه ای پذیرا پنهان می شود. تعارف برای مه آلوده کردن رابطه است، برای در هاله گفتن است. تعارف راه به زرنگبازی و چربزبانی باز می کند. تعارف و شعر همزاد همند.
@faryad_naseri