«اجازات فقیهان و اقتصاد ملایان»

"اجازات فقیهان و اقتصاد ملایان"

در فقه اسکولاستیک و مدرسی، سنتی وجود دارد که بر اساس آن، یک طالب علوم دینی پس از سال ها تحصیل فقه، از استاد خود که یک مجتهد مسلم و نوعا یک مرجع تقلید است، یک گواهی مبنی بر دارا بودن توانایی استنباط فقهی دریافت می کند که به این گواهی، "اجازه اجتهاد" گفته می شود. چیزی شبیه مدارک دانشگاهی امروزین.

در کنار "اجازه اجتهاد"، یک نوع "اجازه" دیگر در سنت حوزه های علمیه وجود دارد که "اجازه دریافت وجوهات" از مکلفین است. بر طبق این اجازه، مجتهد و مرجع تقلید به فردی این اجازه را می دهد که وجوهات شرعی مردم فلان محل را دریافت و امور دینی شان را رتق و فتق کند و سوالات شرعی شان را پاسخگو باشد. اما ماهیت و کارکرد این دو گونه از اجازه نامه ها همواره متاثر از عوامل اجتماعی گوناگونی بوده است.

به عنوان مثال در دوره رضاخان که تنها مجتهدان مسلم حق پوشیدن لباس روحانیت را داشتند، بسیاری از ملایان معمولی ملزم به کنار گزاشتن این لباس شدند. در این وضعیت، برخی مجتهدان، تنها برای این که تعداد بیشتری از طلبه ها بتوانند در جامعه با لباس روحانیت ظاهر شوند و قانون متعرض شان نشود، به کسانی که واقعا صلاحیت نداشتند، اجازه نامه اجتهاد دادند. اما مثالی دیگر، تاثیر عوامل اجتماعی در این اجازات را بهتر توضیح می دهد. اجازه نامه_چه اجتهاد و چه دریافت وجوهات_ به یک ملا این امکان را می داد که وقتی به زادگاه خودش باز می گشت، سندی محکم بر ارتباط با مجتهدان بنام رده بالا داشته باشد و از طریق رجوع بیشتر مردم به وی برای ایفای کارکردهای گسترده آخوندی، پایگاه اجتماعی و درآمدی خودش را ارتقا دهد.



نقل از کانال مطالعات اجتماعی فقه
@faryad_naseri