ه زبانی که بی‌موقع باز شود

ه زبانی که بی‌موقع باز شود. گفتم : سااایه... و در کسری از ثانیه تمام دیوانگانی که در صف بودند از رویم عبور کردند تا به سوی سایه‌ای که در راهرو ایستاده بود هجوم برند. رفتند و من ماندم و پنجره باز و حرکت سرد باد و هیکلی که از کوفتگی توان تکان دادنش را نه به سوی پنجره داشتم و نه به سوی مستراح.

ادامه دارد

روزنامه طنز بی‌قانون
@bighanooon
@dastanbighanoon