✅ سنگک دو رو شکلاتی. علیرضا کاردار | بی قانون

✅ سنگک دو رو شکلاتی
علیرضا کاردار | بی قانون

@bighanooon
@DastanBighanoon

«نیریش و میل» چیز خارق‌العاده‌ای نیست، همان لیموشیرین است که برعکس شده. لیموشیرین اول شیرین است و به مرور تلخ می‌شود، ولی «نیریش و میل» اولش تلخند و تهش شیرین.
«میل» از حال رفته بود؛ نه که ضعف روزه برده باشدش، ​حالت ​غش بعد از افطار بود. «نیریش» اتو را بالای سرش آورد و وانمود کرد می‌خواهد روی صورتش بیندازد. میل فقط چشم‌هایش را بست، توان عکس‌العمل دیگری را نداشت. همیشه با هم از این شوخی‌های بانمک می‌کردند. نیریش به‌جای صورتش، اتو را روی شکم میل گذاشت و گفت: «سیمش قطع شده، پاشو درستش کن». میل حتی نا نداشت که اتوی یخ را از روی شکمش بردارد، گفت: «می‌بینی که حالم خرابه، بذار یه ساعت دیگه درستش می‌کنم». نیریش خودش را لوس کرد و گفت: «صد بار گفتم بعد از غذا دراز نکش، پاشو مخترع کوچولوی من!».
به هدفش رسید. میل مثل قرقی از جا پرید. رفت جعبه ‌ابزار را آورد و سیخ پشت میز نشست و دل و روده اتو را بیرون ریخت. همان طور که با سیم‌ها ور مي‌رفت و كلافه شده بود، گفت: «یادش به خیر، از بچگی دوست داشتم مخترع بشم...». نیریش که حالا لم داده بود و با کنترل، کانال‌های تلویزیون را بالا و پایین می‌کرد گفت: «خوب شد نشدی. اون وقت دیگه افتخار نميدادین به همسری من در بیاین! بعدشم میومدن خارجی‌ها میدزدیدنت، من بدون میل میموندم، مثل ابوعلی سینا که ترکیه رو مال خود کردش!» انگار میل را برق گرفته باشد، پرسید: «جدی میگی؟» نیریش پوزخند زد. میل ادامه داد: «الان چی دیگه مونده برای خودمون؟ مفاخر و رسم و آیین و خوراکی و ساز و اسم و...».
نیریش فوری یک کانال را رد کرد و ادای حال به هم خوردن گرفت و گفت: «چرا حرص می‌خوری؟ همون بهتر که اینا رو ببرن. اگه مفاخر بمونن اینجا خیلی بهشون اهمیت میدیم؟ اگه زنده باشن که یا در اوج بدبختی و ناشناسی باید کنج خونه اجاره‌ای‌​ یا سرای سالمندان​ تنهایی جون بدن، یا سلبریتی‌ها برن فرت و فرت باهاشون عکس بگیرن و بذارن اینستا و به اسمشون پول جمع کنن و بزنن بر بدن. اگر هم مرده باشن که یا قبرشون رو خراب می‌کنیم، یا ​خونه​‌شون یا مجسمه‌شون رو. سازها هم که بهتر، اگه نگهشون داریم که باید به جاشون گلدون و آباژور و دسته بیل و لگن رختشویی نشون بدیم، اونا هم این‌قدر بی‌استفاده میمونن که یا سیم‌هاشون در میره و یا پوستشون ميترکه. خوراکی‌های اصیلمون رو هم که خودمون سس بشامل و پنیر گودا می‌ریزیم روشون و گند می‌زنیم به​ ساختار و پیشینه و پسینه‌شون. آیین‌ها رو هم که یا ممنوع شدن و یا خودمون آنچنان تحریف کردیم که چند سال دیگه چهارشنبه‌سوری رو شنبه می‌گیریم و فکر می‌کنیم اگه تو نوروز با تم قرمز به هم شکلات خرگوشی کادو ندیم، سبزه‌هامون ​شکل کدو تنبل میشن. فقط چهار تا آثار تاریخی خط‌خطی و درب و داغون مونده برامون که هنوز تصرف و کوبیده و تغییر کاربری و تبدیل به پاساژ نشدن که بعید نیست شبانه ستون‌ها و کاشی‌ها و آجرهای اونا هم هوتوتو!».
میل همان‌طور که سرش پایین بود گفت: «راست میگی، شانس آوردم مخترع نشدم. تو نميدونی این پیچه مال کجاشه؟»​ نیریش از بالای سر نگاهی کرد و گفت: «اون پیچ نیست، میخه مخترع کوچولوی من!»​.
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)

👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon