✅ بحران داریم چه بحرانی. پدرام پاشائیان | بی قانون

✅ بحران داریم چه بحرانی
پدرام پاشائیان | بی قانون

@bighanooon
@DastanBighanoon

همان‌طور که در جلسات قبل نگفته بودیم (چون نگذاشته بودند بگوییم)، سال‌های پایانیِ قرنِ چهاردهمِ شمسی، سال‌های مدیرپروری هستند؛ برهه حساسِ کنونیِ ما را هم که با بحران بریده‌اند؛ همین شد که یکی از هزاران پست مدیری را که در قرن ما پروار شده‌اند اختصاص دادند به «مدیریت بحران». اگر می‌گوییم مدیر بحران، این‌طور برداشت نشود که منظورمان مدیر بحران است! ما همه باید خودمان را مدیر بحران بدانیم و برای مدیریت بحران تجهیز کنیم. الان نجار مدیر بحران است، خدا را چه دیدی، شاید سال بعد قصاب مدیر بحران شود، یا وکیل، یا وزیر ... مخصوصا وزرا که ذاتا مدیر بحران به دنیا می‌آیند.

یکی دیگر از اشتباه‌های ما در نام‌گذاری اینجا معلوم می‌شود. در اصل باید به این کار می‌گفتیم «مدیر قبل از بحران» ولی در اثر همین غفلت، حالا طوری شده که فقط «مدیر بعد از بحران» داریم، مثل نوشداروی بعد از مرگ سهراب. حق هم با این عزیزان است. تا بحران اتفاق نیفتد، چه چیزی را مدیریت کنند؟ مثلا همان رستم قبل از اینکه بفهمد طرف پسرش است، باید برایش نوشدارو می‌خرید؟ مخصوصا هم که می‌خواست او را بکشد!
از آنجا که ما چهارفصل‌بحران هستیم، مدیران بحران سرشان خیلی شلوغ است. آن‌ها باید اخبار را پیگیری کنند تا بفهمند دیگر این بحران نامرد، بی‌خبر پا شده و کجا رفته است. بعد با سختی و مشقت و هلی‌کوپتر خود را بالای سر بحران برسانند، بعد در حالی که دور و برشان پر از آدم است طوری راه بروند که تصاویر تلویزیونی به خوبی آن‌ها را نشان بدهند، بعد خود را برای جمع‌بندی بحران آماده کنند، مخصوصا برای مصاحبه در حالی که پشت سرشان دود، خرابی، تصادف، سیل، تورنادو و سونامی در جریان است.
با آغاز هر سال شمسی، مدیران بحران با از خود گذشتگی «سفر نوروزی»شان را کنسل می‌کنند و ضمن «سفر کاری» به شهرهای توریستی، سعی در کشف و خنثی‌سازی مسافران دارند. مدیران بحران آن‌قدر به استان‌های جنوب غربی سفر کرده‌اند که دیگر خسته شده‌اند بیچاره‌ها، به همین خاطر با بحران‌های ناچیزی مثل چندتا گرد و خاک که آن گوشه و کنارها هستند، بلند نمی‌شوند این همه راه بروند آنجا، عوضش گرد و خاک هربار خودش را به مدیران بحران در مرکز نزدیک می‌کنند. از استان‌های شمالی که چیزی نگویم. آن‌ها نه به صورت فصلی، بلکه در تمام سال می‌توانند از مدیران بحران پذیرایی کنند. عجیب است ولی در سال‌های پایانیِ قرنِ چهاردهمِ شمسی ما همزمان با بحران خشکسالی و بحران سیل درگیریم و این از تنوع اقلیمی و پتانسیل‌های زیست‌محیطی ما ناشی می‌شود. بعد از مصاحبه‌های لازم در مناطق سیل‌زده که مقدار بی‌سابقه دو میلی‌متر باران در آن‌ها باریده است، زیرساخت‌ها با سرعت و دقت بازسازی می‌شوند، اما هنوز خشک نشده‌اند که دوباره رطوبت هوا چند درصد بالا می‌رود و خراب‌شان می‌کند. تازه اگر همه این کارها تمام شود، مدیران بحران باید به خانه خود بیایند و بحران‌های پایتخت را مدیریت کنند، مخصوصا بحران‌های غیرقابل‌پیش‌بینی آلودگی، ترافیک، آب‌گرفتگی، سرما و گرمای بی‌سابقه و ... که هر سال تکرار می‌شوند!
مدیران بحران در این وظیفه سنگینی که دارند بسیار مردم‌دار هم عمل می‌کنند، به این صورت که در نیمی از بحران‌های کشور مردم خودشان دست به کار می‌شوند و برای جبران خسارات، کمک نقدی و غیرنقدی جمع می‌کنند. مردم حتی آن‌قدر همکاری می‌کنند که دل‌شان می‌خواهد خودشان کمک‌ها را به دست نیازمندان برسانند و باعث زحمت مدیران بحران نشوند. مدیران بحران اولش شاید عصبانی شوند که دیگران در کارشان دخالت می‌کنند ولی بعد با مدیریت بحرانی که همواره سرلوحه خویش قرار داده‌اند، بر عصبانیت خود چیره می‌شوند و اجازه می‌دهند که کمک‌های مردمی جمع و پخش شوند، مخصوصا که بر کمک‌های مردمی شاید نظارتی هم باشد.
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)

👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon