✅ احوالات کوچه خوشحال شرقی:. ۷- گیرم که می‌زنی یا آخرین آواز سی‌دی خش‌دار. امیرقباد | بی قانون

✅ احوالات کوچه خوشحال شرقی:
۷- گیرم که می‌زنی یا آخرین آواز سی‌دی خش‌دار
امیرقباد | بی قانون

@bighanooon
@DastanBighanoon

میگم: «من شیر اضافه خورده باشم اگه اصن اون دختره شناس باشه. اصن من تو این دنیا یه موجود ناجورتنهایی‌ام. چطور میتونم به کسی هم دسته بشم؟ اصن هم دستگی، وابستگی میخواد! من مثل باد آزادم؛ به چیزی بند نمیشم». میگه: «دوره شیرخوارگیت گذشته هانی بیبی. ای باد آزاد میدونی توی اون گونی چی بود؟» میگم: «نه!» میگه: «تو چی میدونی؟» میگم: «به جان همین کرکو که من به نادونی معروفم. باور ندارین بذارین یه زنگ بزنم از رفیقم استعلام شین».
شماره سبحان رو گرفتم با اعتماد به کفش، گذاشتم رو بلندگو که دو تا از اراجیف مصطلحش رو بناله و توجیه کنون عوامل خوشحال شرقی رو به وجد بیاره. گوشی رو برداشته– نداشته پرسیدم: «من چی‌ام؟» گفت: «سلام رییس! محموله رسید». میگم: «محموله چیه؟ ريیس کیه؟ تو از کی سلام یاد گرفتی؟ چرا کلا نابجا احوالی تو؟»
با یه حالت شیر پیری که قافیه را باخته و غلاف کرده گفتم: «به جان مادرم من بی‌خبرم». کرکو به سیخ داغ لبخند سردی زد. من به سیخ داغ سلام خارداری کردم. اما! گوش شانس در لحظه آخر صدا کرد. پیرمرده از پشت پرده بدون اینکه کار خاصی کرده باشه بیرون اومد و یه نگاه به موقعیت خش‌دار من کرد. مشخص بود اگر این خط آخر رو سی‌دی زندگیم بیفته، تا آخر عمر نمیخونم. در اصل به آخر عمر می‌رسم. دیگه خوندن که فرعه.
میگم: «آقای پیر این چه خوشحالی بود که ما رو به غمش دچار کردی؟» میگه: «به‌به. مردک بد آدرس. حالشو ببر حالا! بعد غمشو بخور».
دیدم چیزی که درخشید برق شانس من نبوده گویا. کرکو سیخ داغ رو جلوتر آورد. میگم: «این حالش از چه زاویه‌ایه. من یکم غریبم. شما که بلدین یه بار حالش رو ببرین؛ منم یاد بگیرم». میگه: «چندچندی؟» میگم: «با کجا؟» میگه: «با دلت». میگم: «سه هیچ نیمه اول رو واگذار کردم. بین دو نیمه مربی کشید بیرون تیمو. گفت برین تو چهار تا دیگه خوردین با این حال».

یه چرخی دور موقعیت زد. گفت: «میخوای یه نیمه دیگه بهت وقت بدیم؟» گفتم: «که چهارتا دیگه بخورم؟» یه نگاه به کرکو کرد و گفت: «بزن سیخ رو بابا. این یابوتر از این حرفاست که آژان خوب و بد جواب بده».
میگم: «نزن! میگم. هرچی بخوای اعتراف می‌کنم». میگه: «بابا اعتراف سیخی چنده. گونی رو رد کن بیاد». میگم: «گونی رو که دختره برد. من نبردم». میگه: «پس پولش رو بده». میگم: «بزن آقا. من پول داشتم اینجا عنتر شماها نبودم. بزن سیخ که امشب باز دلم از دنیا گرفته... بزن سیخ و بکن داغ».
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)

👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon