✅ ما زن‌های پیچیده. آرزو درزی | بی قانون. که به رفتارش شک کردم توی یک سفره‌خانه بودیم

✅ ما زن‌های پیچیده
آرزو درزی | بی قانون
@bighanooon
@DastanBighanoon

اولین‌باری که به رفتارش شک کردم توی یک سفره‌خانه بودیم. پرسید نوشابه یا دلستر؟ گفتم هیچ کدوم و او با لبخند یک قوطی دلستر و یک قوطی نوشابه سفارش داد. حتی چند دقیقه قبلش هم پرسیده بود فست فود یا برنج‌طوری؟ من گفته بودم فست‌فود و ما 20 دقیقه بعد توی سفره‌خانه‌ سنتی عمو جمشید و برادران به جز كریم نشسته بودیم.
چند شب بعدش هم وقتی بهش گفتم خوشم نمی‌آید تی‌شرتش را بزند توی شلوار، گفت اوکی عزیزم، حالا لباس بپوش بریم یه دور بزنیم و من وقتی آماده شدم و از اتاق بیرون آمدم، دیدم خودش با یک تی‌شرت قرمز توی شلوار و یك لبخند، دم در منتظرم ایستاده.
آن شب آن‌قدر عصبانی شدم که رفتم توی اتاق و در را روی خودم بستم و قفلش کردم و با فریاد تاکید کردم که می‌خواهم تنها باشم؛ گفت اوكی عزیزم، اما چند ثانیه بعد، در را با شانه‌اش شكست و به درون اتاق پرتاب شد؛ كمی لباس‌هایش را تكاند و با لبخند آمد روبه‌رویم نشست و چند ساعت از جایش تكان نخورد.
بعد از همه آن اتفاقات، تصمیم گرفتم یك بار صاف و پوست‌كنده، باهم صحبت بكنیم و دقیقا ازش بپرسم چه مرگش است. سر میز شام نشسته بودیم و تا آمدم اولین جمله‌ام را بگویم، غذا پرید توی گلویم. شروع كردم به سرفه كردن اما راه نفسم باز نمی‌شد؛ نفسم بند آمده بود و كبود شده بودم، اشاره كردم كه بزن پشتم دارم خفه میشم، اما او هیچ واكنشی نشان نداد، فقط لبخند زد و با همان طمانینه به شام خوردنش ادامه داد. با هر تلاش و بدبختی كه بود خودم را از آن وضعیت نجات دادم، یك نفس عمیق كشیدم و با فریاد گفتم: «مشكلت با من چیه؟ چرا هركاری من میگم برعكسش رو انجام میدی؟ هی میگم این كلاه قرمزی به درد سن تو نمیخوره گوش نمیدی!» گلدان روی میز را هم برداشتم كه اگر باز به حرفم گوش نكرد تهدیدش كنم!
وقتی چشمان سرخ از عصبانیت و رگ‌های برجسته‌ روی شقیقه و گلدان توی دستم را دید، خیلی تعجب کرد. گفت یعنی واقعا داشتی خفه می‌شدی؟! یعنی اون شب خوشحال نشدی كه من در اتاق‌رو شكستم و اومدم پيشت كه تنها نباشی؟! وایسا ببینم! نكنه تی‌شرت تو شلوارم دوست نداری! بابا من به خاطر تو همش دمپایی دستشویی رو خیس می‌كنم، فكر می‌كردم حالت تهوعت موقعی كه چایی رو هورت می‌كشم هم از رو علاقه‌اس! فکر می‌کردم خفه شدن و کبود شدنت هم ناز و اداست! چند ثانیه سكوت كرد و بعد با ناراحتی گفت: بابا شما زن‌ها خیلی پیچیده‌این! آدم هیچ‌وقت نمی‌فهمه واقعا چی می‌خواین. خودم تو تلگرام خوندم كه زن‌ها هرچی می‌خوان برعكسش رو میگن! خودت نمی‌دونستی این‌رو؟ وقتی سطح مطالعه‌ات پایین باشه همین میشه دیگه!
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon