داستانهای روزنامه طنز بی قانون
✅ گیم آو توپولز. علیرضا کاردار | بی قانون
✅ گیم آو توپولز
علیرضا کاردار | بی قانون
@bighanooon
@DastanBighanoon
«نیریش و میل» چیز خارقالعادهای نیست، همان لیموشیرین است که برعکس شده. لیموشیرین اول شیرین است و به مرور تلخ میشود، ولی «نیریش و میل» زن و شوهری هستند که اولش تلخند و آخرش شیرین.
«میل» هیجانزده گفت: «تیزر فصل آخر گیم آو ترونز رو دیدی؟ عزا گرفتم که چرا گرگ و اژدها یخ میزنن... چه خاکی به سرم بریزم... وینتر حسابی ایز کامینگ...» «نیریش» با بیتفاوتی گفت: «مگه تموم نشده بود؟ باز داره شروع میشه این لعنتی؟ اه!» میل اخمهایش را توی هم کشید و گفت: «اه؟ اگه حتی یک سکانسش رو دیده بودی این حرف رو نمیزدی!» نیریش گفت: «ده قسمتش رو دیدم، مفت نمیارزید! همش خون و خونریزی و خشونت...» میل با عصبانیت گفت: «فقط یک قسمتش شرف داره به کل این سریالهای چرتی که صبح تا شب میبینی! همه غم و غصه و زرنال، خودمون کم بدبختی داریم که باید غصه این و اون رو هم بخوریم که یا بدهی بالا آوردن، یا شکست عشقی خوردن، یا بچهشون نمیشه، یا بچهشون سرش چرخیده و مادره داره سر زا میره... اقلا از دیدن این خارجیها لذت میبری». به نیریش برخورد و جواب داد: «مردهشور همهشون رو ببره، مخصوصا اون سانسا استارک گیسبریده و اون دنریس تارگرین بیحیا...» کمی فکر کرد و ادامه داد: «البته بهجز جان اسنو!» میل که داشت جوش میآورد گفت: «تو همین تلویزیون به دردت میخوره، بشین از سریالها و مسابقهها و مصاحبههاش لذت ببر!» نیریش با خنده گفت: «آخ آخ آخ... مخصوصا مصاحبههاش! دیدی چندتا خواننده رو آوردن که هر رو از بر تشخیص نمیدن؟ بعد مردم برای کنسرتشون سر و دست میشکنن و چقدر پول میدن که برن لبزدن و جنگولکبازی و صدای کامپیوتریشون رو بشنون. هی بهت گفتم بیا برو خواننده شو، کاری نداره، گوش نکردی!» میل گفت: «خب نه که شجریان و ناظری و کلهر و علیزاده بیست و چهار ساعته کنسرت دارن، مردم هم اونا رو ول میکنن و میرن کنسرت حامد همایون و ماکان بند و بهنام بانی و...!» نیریش ناگهان چشمهایش برقی زد و گفت: «آی! مواظب باش چی میخوای بگی!» میل خندید و گفت: «من مخلص هنرمندان ورزشکارمون هم هستم، مخصوصا اونایی که مثل خودم آمادگی جسمانی دارن و بدنشون رو فرمه! تازه ارادات خاصی هم به هنرمندان متخصصمون تو زمینه پزشکی دارم، به خصوص عزیزانی که دارو و آمپول تجویز میکنن...» نیریش اخم کرد و گفت: «لازم نکرده ارادت خاصی بهشون داشته باشی! پاشو اون فلشه رو بزن به تلویزیون، چیز جدیدی دانلود نکردی؟» میل با تمسخر گفت: «چطور نظرت عوض شد؟» نیریش پشت چشم نازک کرد و گفت: «من سنت و مدرنیسم رو با هم تلفیق میکنم. هم سریال ایرانی میبینم، هم فیلم خارجی، هم موسیقی سنتی گوش میدم هم رپ و راک...» میل وسط حرفش پرید و گفت: «هم سفره هفت سین میندازی، هم درخت کریسمس میذاری!» نیریش اضافه کرد: «هم سفره نون و پنیر و سبزی با آش!»
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon