داستانهای روزنامه طنز بی قانون
✅ کارلوس کیروش درحال تخریب فرهنگ و سنتهای ما. عابد کریمی | بی قانون.. مردمانی قهرمانپرور هستیم
✅ کارلوس کیروش درحال تخریب فرهنگ و سنتهای ما
عابد كريمی | بی قانون
@bighanooon
@DastanBighanoon
ما مردمانی قهرمانپرور هستیم. اصلا بدون قهرمان زندگی ما زندگی نمیشود. در هر زمینه علمی، فرهنگی، هنری، اقتصادی، سیاسی و ورزشی برای خودمان افرادی را بزرگ و ابرانسان ساخته و میسازیم. ابرانسانهایی که بدون حضورشان دیگر آن مقوله معنی ندارد. این افراد هم معمولا از قهرمانبازی بدشان نمیآید و برخی بعد از مدتی توهم پهلوانی میزنند. هرچند گاهی خودشان میدانند هیچ پخمهای نیستند و مردم فقط برای دلخوشی خودشان آنها را گنده کردهاند. قهرمانپروری فرهنگ و سنت اجدادی و دیرینه ماست و خیلی راحت یک پسرخاله به ظاهر قهرمانِ گوگولی مگولی را به یک موجود فراانسانی و ماورائی تبدیل میکند. البته همین قهرمان اگر در معرض عموم انگشتی در سوراخ دماغ فرو کند و قلقلکی بچرخاند، بیشک از خجالتش در خواهیم آمد. خب باید به ما مردم هم حق بدهند، چون از قهرمان و الگوی جامعه که خودمان آن را معماری کردهایم توقع و انتظاراتی داریم. مثلا قهرمان که نباید مانند ما مردم ساده و عامی جامعه دست به آب برساند و زبانم لال در اماکن عمومی ورم معده را تخلیه کند. اگرچه معمولا قهرمانان ما آنقدر گنده و ضخیم و کلفت میشوند که به راحتی با چند تخریب دمدستی و کوچک از جایگاه و مقام خود جم نخورند. بارها مشاهده شده یک قهرماننما با گلایهها از رفتار ناسزاگونه، بیادبانه، توهینآمیزانه یا حتی شکایت به خاطر اختلاس، دلالی و قاچاق، تازه پوست کلفتتر و در جایگاهش چسبناکتر شده است.
به طور مثال اگر به یاد داشته باشید یک زمانی قهرمان ورزشی در فوتبال میتوانست سرمربی را به خاطر پررویی و چند دقیقه نیمکت نشینی خود تا مرز اخراج ببرد. اتفاق افتاد که بازیکن وسط بازی رباط صلیبی پاره کرده بود اما مربی از ترس اخراج جرات تعویض او را نداشت.
حالا یک نفر فرنگی به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال آمده و میخواهد به زور خصوصیات فرنگی مابانه خود را به ما تحمیل کند. هرچند من فکر میکنم ایشان احتمالا یا خیلی خاله دارد و پشتش به خالههایش گرم است. یا اصلا از اول از این سنتها خبر نداشته که بدون در نظر گرفتن عواقب، خطای قهرمانان ما را جدی میگیرد. چون اگر عاقبت دیگرانی که به قهرمانان ما «تو» گفتهاند را میدانست جرات چنین کاری به خود نمیداد.
چرا دروغ بگویم، خودم چند سال پیش وقتی دیدم چند بازیکن ملی از جمله هادی عقیلی و مهدی رحمتی را از لیست تیم ملی خط زد، رگ قهرمانپرستیام حسابی ورقلمبید. مخصوصا از چهره و عکس العملهای احتمالی آقامهدی رحمتی که خیلی میترسیدم. مدام میگفتم ایکاش کیروش تا به بچهها برنخورده زود با خواهش و التماس آنها برگردند. آخه دلیل بهتر از رفتار ناپسند و بینظمی در رفت و آمد اردوی تیم ملی فوتبال نبود که دو نفر گندهقهرمان ملی را اخراج بکنی؟ کافیست فردا در مسابقات جهانی یک گل بخوری تا حقت را همه جوره کف دستت بگذاریم. البته با اینکه همه ما قهرمانبازها در جامعه آماده اولین شکست ایشان بودیم، این اتفاق نیفتاد. حتی قرار بود تا چند سال بعد هم اگر یک گل خوردیم سریع با تخریب بالا دلیلش را حذف عقیلی و رحمتی بدانیم. اما به جای آن هر روز در تورنمنت و مسابقات جهانی نتیجه بهتری گرفتیم و در دل خود گفتیم ایکاش زودتر اخراجشان کرده بود.
اما متاسفانه کارلوس کیروش که یکبار شانس با او یار بوده، بازهم ریسک بزرگ و خطرناکی کرده است. یعنی پیش از شروع جام ملتهای آسیا دوباره برای بستن لیست تیم ملی فوتبال کشورمان، چند نفر قهرمان را جا انداخت و دعوت نکرد. مثلابا دعوت نکردن از رضا قوچاننژاد که تاثیر شگرفی در زدن گلهای حساس و فوق نمایشی داشت، داغ دوبارهای بر دل ما قهرماندوستان زد. بسیاری کارشناسان خودی پیش از مسابقات با نبودن قوچی، آمار صفر گل زده و حذف در دور مقدماتی را با قاطعیت برای ما پیشبینی کرده بودند. اما دوباره شانس در خانه کارلوس کیروشِ سنتشکن یا بهتر بگویم کارلوسِ سنت خانه خرابکن را زده است. هرچند تا فینال جام ملتهای آسیا هنوز خیلی فرصت باقی مانده تا هر عملکرد کوچک منفی تیم را به تخریب این سرمربی به خاطر دعوت نکردن قوچی ارتباط داد.
راستی اینکه با چه ترفندی بدون حضور قوچی در بازی اول پنج گل زدیم، خیلی عجیب نیست؟!قهرمان هم قهرمانهای قدیم... قدیمها بدون قهرمانان اصلی تیم یا عدم رضایت آنها هیچکس جرات گل زدن یا پیروز شدن در برابر حریف را نداشت. شاید هم قهرمانها دیگر خیلی قهرمان نیستند یا نکند از قدیم همه را اشتباه میزدیم. از روزی می