داستانهای روزنامه طنز بی قانون
✅ دومینو. على مسعودىنیا | بی قانون. خیلی ساده شروع شد؛ آمدم دم آسانسور و هر چه ماندم آزاد نشد
✅ دومینو
على مسعودىنيا | بی قانون
@bighanooon
@DastanBighanoon
همهچیز خیلی ساده شروع شد؛ آمدم دم آسانسور و هر چه ماندم آزاد نشد. دیرم شده بود و مجبور شدم از پله دواندوان پایین بروم. توی پاگرد پایم خورد به یک گلدان برنجی که واحد 20 کنار در گذاشته بود. آمدم بگیرمش که از زیر دستم در رفت و قل خورد و از رخنه راهپله افتاد پایین.
در همان لحظه پسر آقای حیدری، همسایه مقیم واحد 16 از در خانه آمد بیرون و گلدان خورد توی سرش و سرش را شکست. بچه جیغی کشید و منگ افتاد کف زمین. مادرش در را باز کرد تا ببیند چه شده که سر خونین پسرش را دید و همزمان مرا که با عجله داشتم به دنبال گلدان باقی پلهها را میدویدم. اين چنین شد که شوهرش را صدا کرد و آقای حیدری نعرهزنان افتاد دنبال من. گلدان همچنان قل خورد و سرانجام جلوی واحد 11 متوقف شد.
آمدم برش دارم که نعره آقای حیدری منصرفم کرد. پس پا به فرار گذاشتم. حیدری همزمان شیرجه نهایی خود را به سمت من زده بود، اما پایش رفت روی گلدان و با آن هیکل120کیلویی خورد به در واحد 11 که از بد حادثه خانم باردار خانه پشت چشمی ایستاده بود تا ببیند این سر و صدا و جنجال بابت چیست. به این ترتیب ماند لای دیوار و دری که آقای حیدری هم به آن اضافه شده بود.
جیغهای او به جیغ بچه و نعرههای آقای حیدری اضافه شد و در همین احوال مدیر ساختمان که پیرمردی بود که در واحد 9 زندگی میکرد بیرون آمد و خلاف جهت من خواست از پلهها بالا برود که خوردیم به هم و طفلک به شکل یک پرتابه، قوس برداشت و کوبیده شد به دیوار راهرو. آمدم جویای حالش شوم که دیدم کل همسایههای طبقات فوقانی با انگشت مرا نشان میدهند و عربدهکشان به سمتم حملهور هستند. این شد که فقط توانستم پیرمرد را بلند کنم و از سبکیش استفاده کنم و پرتش کنم سمتشان تا مانع راهشان شوم. نتیجه اما بدتر از چیزی بود که فکر میکردم. همهشان ولو شدند و خانم جلالی هم پایش گرفت به دست آقای حیدری و جیغزنان به هوا پرتاب شد.
آمدم برای کم کردن فاجعه بگیرمش که یکهو یادم افتاد نباید بگیرمش. این شد که نگرفتمش و او هم خورد به شیشه راهرو. خردهشیشهها از همانجا ریختند روی پورشه آقای محبی همسایه واحد سه و حسابی خطش انداخت. هر جور بود از زیر دست خودش و بادیگاردش در رفتم و خودم را رساندم خدمت شما. لطفا مرا اعدام کنید جناب سروان! نمیخواهم به طرز فجیعی بمیرم!
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon