(بخش سوم چشم نرگس ….)

(بخش سوم چشم نرگس ....)

یادمان نرود که ما در ایران تا انبوهی از زنان بزرگ در حوزه های مختلف هنری، ورزشی، علمی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نداشته باشیم ایجاد تحولات نهادی در الگوهای رفتاری جامعه ما، که باید از زنان شروع شود تا به نسل آینده منتقل شود، ممکن نخواهد بود. و گرچه اکنون زنان فراوانی در این حوزه ها داریم که مرزهای شهرت و احترام را درنوردیده اند، اما هنوز زنان اندکی داریم که به سرمایه نمادین ملی در این حوزه ها تبدیل شده باشند. برای تحول در فرایند توسعه باید از تحول در بانوان‌مان شروع کنیم وتحول در بانوان نیازمند وجود تعداد انبوهی از سرمایه‌های نمادین در میان بانوان است. پس همان گونه که برای بُعد مادی و فیزیکی توسعه، سرمایه گذاری می کنیم تا صنایع پیشرفته بسازیم، یادمان نرود که برای شکل گرفتن بُعد فرهنگی و رفتاری توسعه، نیز نیازمند سرمایه گذاری در سرمایه اجتماعی و سرمایه‌های نمادین هستیم. و البته جامعه ما با کمبود مفرط سرمایه نمادین در میان بانوان روبه روست.
اکنون که همه دست به دست هم داده اند تا نرگس را در راهی که آغاز کرده است یاری کنند و او را مجاب کنند که تلاش های مدنی خود را در ایران دنبال کند، من نیز امیدوارانه به این تلاش‌ها می پیوندم. و البته پیش از همه‌ی ما استاد هادی ضیاء الدینی، پیکر تراش بزرگ کشورمان - که شهرت جهانی دارد و متاسفانه ما در ایران هنوز آن گونه که در خورد اوست او را معرفی و تکریم نکرده ایم - دست به کار شد و فقط برای دل خودش و برای تکریم زحمات بی‌رشوت و منّت نرگس، همه هنر و خلاقیت خود را به کار گرفت و تندیسی از نرگس ساخت که با آن بتواند بخشی از رنج نرگس را التیام دهد ودل او را برای بازگشت به وطنش نرم کند. بی‌گمان این تندیس،‌ جاودانه خواهد شد. پیش از ساخت تندیس،‌ استاد از من درباره محتوا و پیام تندیس نظر خواست. من خیلی فکر کردم وایده ها دادم اما استاد، بی‌توجه به ایده‌های من، کار خودش را کرد. وقتی تصویر را دیدم برای استاد نوشتم: «زیباتر از این نمی شد نرگس را توصیف کرد».
آنگاه قرار شد اسمی برای این تندیس انتخاب شود. تفألی به دیوان حضرت حافظ زدیم، غزلی آمد که مصرعی از آن را وام گرفتیم و این گونه باز نویسی کردیم:
«چشم نرگس به شقایق نگران است هنوز»
چهره ماندگار خوشنویسی ایران، استاد «یدالله کابلی خوانساری» که سرمایه نمادینی در هنر ایرانی است، نیز زحمت کشیدند و عبارت «چشم نرگس به شقایق نگران است هنوز» را به خط زیبای شکسته نستعلیق نوشتند تا در زیر تندیس نصب شود؛ و با الهام از این مصرع، نام تندیس را «چشم نرگس» نهادیم.
تصاویری از تندیس «چشم نرگس»‌ شاهکار استاد ضیاء‌الدینی و نوشته زیبای استاد کابلی را می‌توانید در کانال تلگرامی استاد ضیاء الدینی در لینک زیر تماشا کنید:
@Hadi_Ziaoddini
تندیس «چشم نرگس» اکنون در کارگاه استاد ضیاء‌الدینی در محل «عمارت خسروآباد» سنندج نگهداری می‌شود. پیشنهاد می کنم مسافران نوروزی که به کردستان – دیار یکرنگان کرد کشورمان – می روند سری به «عمارت خسروآباد» بزنند و هم استاد ضیاء‌الدینی را، که از مفاخر ملی ماست، ملاقات کنند و هم کارگاه او را، که بخشی از جذابیت این عمارت است، ببینند و هم از نخستین کسانی باشند که تندیس «چشم نرگس» را از نزدیک می بینند.
و اکنون دوستان و دوستداران نرگس پویش «یاران نرگس»‌ را تدارک دیده‌اند تا اگر شرایط فراهم شد آن را به «بنیاد نرگس» تبدیل کنند. آنان می‌خواهند همه کسانی که تمایل دارند برای یاری کودکان در معرض آسیب و زنان آسیب دیده ایرانی، با نرگس همراهی و همکاری کنند یا از او حمایت مادی و معنوی کنند در این پویش همدیگر را بیابند و دست به دست یکدیگر دهند. امید که نرگس هم دعوت آنان را بپذیرد و تلاشهای مدنی خود را در ایران دنبال کند.
به همین علت از نرگس خواستم که ایمیلی برای این پویش بسازد. بنابراین همه کسانی که می خواهند هر گونه حمایتی (پشتیبانی‌های مالی، واگذاری امکاناتی به صورت ساختمان یا زمین یا محلی برای فعالیت‌های یاریگری، پیشتیبانی‌های قانونی و حقوقی، همکاری داوطلبانه و .........) از نرگس داشته باشند، نوع حمایت خود را، با توضیحات کافی و احتمالا مستندات لازم، برای نرگس به این ایمیل ارسال کنند:
[email protected]

مجمع فعالان اقتصادی
telegram.me/esfahaneconomy