روایتهایی از اینجا و آنجای دنیا
گورباچف و تبلیغ پیتزا. -----------
گورباچف و تبلیغ پیتزا
-----------
قسمت دوم و آخر
همه چی خوب پیش رفت، مراحل فیلمبرداری هم البته چند ماه طول کشید. منتظر بودن برف بباره تو مسکو که بتونن فیلم بگیرن تا روسیهی سرد رو به غرب نشون بدن. بعدش اینکه نمادهای روسیه تو کلیپ باید دیده میشد. کار بزرگی بود و تیم تولید بزرگی از غرب وارد روسیه شد.
کلیپ تبلیغ بدین شکله: گورباچف با نوهش وارد پیتزا فروشی میشه. میز کناری یک مرد جوان با پدرش دیده میشه. دیالوگ اینطوریه:
مرد میانسال: عه گورباچف! بخاطرش دچار بحران اقتصادی شدیم.
پسر جوان: بخاطر گورباچف ما فرصت داریم!
مرد میانسال: هرج و مرج کامله!
پسر جوان: امیده
وسط این دیالوگها، مادر پسره میگه بخار گورباچف ما پیتزا هات داریم! بعدش پا میشن و میگن به سلامتی گورباچف. اونم یه بای بای میکنه اونطرف و یه کلمهم حرف نمیزنه. این کلیپ کوتاه چندین میلیون دلار خرج داشت و در سرتاسر دنیا پخش شد.
اگر توجه کرده باشین تقابل این دو نفر هم جالبه: پیرمرده که فرزند زمان خودشه از گورباچف دل خوشی نداره ولی پسر جوان نقاط مثبت و نیمه پر لیوان رو میبینه. این همون متنی بود که گورباچف قبول کرد که درش بازی کنه. این کلیپ همچون زندگی خود گورباچف محل تحلیل و تفسیرهای بسیاری شد.
کلیپ هم پایان باز داره: وقتی میگن زنده باد گورباچف، دوربین میره بیرون و مسکو رو نشون میده. پیرزنی تو خیابون هست که در سکانس آخر داره دوردست رو نگا میکنه. شاید چشمش به آیندهی کشورشه که البته از چهرهش نمیشه فهمید امیدواره یا ناامید.
منبع
------
@friedrish