⁠ماجرای دانشمند فیزیک و دختر مدل. --------

⁠ماجرای دانشمند فیزیک و دختر مدل. --------

ماجرای دانشمند فیزیک و دختر مدل
--------
قسمت دوم و آخر


پروفسور که ظاهرا خیلی مشتاق دیدن اون خانوم بود زیاد به این حرفا توجه نکرد. عاقبت دوستش پرسید خب اگه بلایی سرت اومد من با کی تماس بگیرم؟ فرامپتون گفت با زن سابقم و برادرم. نگران نباش چیزی پیش نمیاد. ۹ روز پس از اینکه وارد بولیوی شده در یک خیابان تاریک یک کیف رو از یکی تحویل گرفت

اول تصور داشت که کیف زنونه باشه؛ لویی ویتون یا هرمس یا از این تیپا. ولی یه ساک چرخدار کوچیک بود. تحویل گرفت و برگشت تو اتاقش. برای اطمینان از اینکه چیزی توش نباشه، ساک رو باز کرد و خالی بود. لباسای کهنه خودش رو انداخت توش و منتظر سفر فردا شد.

فرامپتون از سوار پروازش شد. از بولیوی به بوینس آیرس. وارد فرودگاه شد. خودش میگه حدود 40 ساعت اونجا موندگار بودم به امید دریافت بلیت به بروکسل. تو این حین مشغول مقاله‌هاش روی کیهان شناسی بود و می‌نوشت. پس از اینکه بلیت رو دریافت کرد، شنید که از بلندگوهای سالن اسمش رو صدا میزنن.

پیش خودش فکر کرد حتما بلیت VIP هست و باید به گیت مخصوصی بره. رفت سمت گیت و دید چند تا پلیس جلوش رو گرفتن. درباره کیف‌هاش ازش پرسیدن و گفت اینا مال منه و اینم برای دوستمه. محتویاتش رو گشتن. یه مدت بعد بازداشتش کردن.

فرامپتون بازداشت و به زندانی در آرژانتین منتقل شد برای محاکمه. جرم؟ حمل دو کیلو کوکایین. کجا بود؟ توی کیف مابین لایه‌هاش جاساز شده بود. پس از هشت ماه نویسنده این مقاله میره پیشش و بهش تیکه میندازه که: هی پروفسور، برنده نوبل نشدی هنوز؟

توی بوینس آیرس در یک سلول تنها نگهداری میشه. و در بقیه بخش‌ها پر از آدماییه که جرم‌های سنگین حمل مواد دارن. پلیس اونجا حرفاش رو باور نکرده بود و تو زندان هم یک سلبریتی شده بود. بقیه دزدا و قاچاقچیا پروفسور صداش میکردن و اینم پس از یک سال ناراحت بود که چرا سلولش تلویزیون نداره.

فرامپتون به نویسنده میگه: من سه مقاله برنده نوبل رو با افراد دیگه نوشتم. چیزی که در دنیا تنها ۱۱ نفر انجامش دادن. شش نفرشون برنده نوبل شدن. با توجه به این فرمول، 55 درصد احتمال داره منم برنده نوبل بشم.

دوستاش میگن کل زندگیش رو وقف علم کرده. و بسیار خام هست برای دنیای واقعی. همیشه انگار وقتی پاش رو از دانشگاه بیرون میذاشت، یه کاری دست خودش میداد. برای اولین بار تو 50 سالگی ازدواج کرد که زنش میگفت همیشه با ریاضیات حرف میزد و نشد زیاد با هم زندگی کنیم.

زنش پس از شنیدن حکمش، که 5 سال زندان بهش دادن، گفت مبهوت شدن از این حکم ولی سورپرایز نه. فرامپتون یک آدم علمی بسیار متبحره با ذهن یک پسر 4-5 ساله. ظاهرا پس از متارکه‌ش با زن سابقش، دنبال یک زن جوان می‌گشته که ازش بچه دار بشه. حتی یک سفر به چین هم میره برای دیدن یکی که به نتیجه نمیرسه


⁣دادگاههای آرژانتین هم که ما از این فیلما زیاد دیدیم، قبول نکردن که برای این پروفسور برجسته فیزیک دنیا پاپوش دوختن. گفتن حکم همینه که هست. باید تحمل کنه. میخواست خام نشه. در نهایت بخاطر نامه نگاری‌ها از دانشگاههای متعدد و افراد برنده نوبل بود که یه تخفیفی بهش دادن.

پس از بازداشتش، دانشگاهها حقوقش رو قطع میکنن که با اعتراض خیلی از افراد برجسته‌ی آکادمیک مواجه میشه. بالاخره پس از دو سال آزاد میشه و الان پروفسور فرامپون 73 ساله در انگلیس زندگی و در آکسفورد تدریس میکنه ولی این حواشی هنوز روی زندگیش تاثیر گذاشته.

------
@friedrish