در دانشگاه استیونس نیوجرسی اقتصاد درس میدهم. حوزه تخصصم اقتصاد خرد کاربردی، اقتصاد انرژی و منابع طبیعی، مدیریت ریسک و کنترل بهینه تصادفی است. به علوم انسانی هم علاقهمندم. مسایل توسعه و سیاستگذاری ایران را دنبال میکنم و گاهی چیزهایی مینویسم.
اقتصاددان «بیسواد» دقیقا یعنی چه؟ دو معیار حداقلی (ادامه مطلب …)
اقتصاددان «بیسواد» دقیقا یعنی چه؟ دو معیار حداقلی (ادامه مطلب ...)
پایبندی به آن دو محوری که عرض کردم امکان گفت و گو بین دیدگاههای متفاوت را خیلی ساده میکند. اگر در جمع چنین متخصصانی با پایبندی به این دو اصل باشید، حتی اگر اختلاف نظرهای زیادی روی جزییات یا استراتژی مدلسازی و سادهسازی مساله یا فروض کلیدی و الخ داشته باشید، نهایتا در اثر گفت و گو به نتیجههای مفیدی میرسید چون زبان و فهم مشترکی از کلیت مساله وجود دارد.
در مقابل میتوانیم بگوییم که اگر کسی به صورت «سیستماتیک» این اصول را نقض میکند و به ندانستن آنان نیز آگاه نیز نیست - مثلا اگر کسی مدعی اقتصاددان بودن است و مرتبا بر اساس همبستگی ظاهری دو متغیر نتایج علیتی صادر میکند یا تحلیلهایی ارائه میکند که در آن اصل «محدودیت منابع» یا اصل «پاسخ عاملها به مشوقها» درست رعایت نمیشود - میتواند از طرف جامعه علمی مورد نقد جدی قرار بگیرد و در صورت لزوم «اقتصاددان» بودن او مورد سوال قرار بگیرد.
این جا یک سوال را برای بحث بیشتر باز میگذاریم: به کسی که مثلا مدعی است متخصص اقتصاد پولی است ولی تنها با نظریههای ماقبل دهه هفتاد میلادی آشنا است و دنیای بیرون و سیاستها را قاطعانه با این فهم از علم تحلیل میکند چه باید گفت و چهگونه باید با او موجه شد؟
* اگر دقت کنید «اقتصاد کلان» در این دو معیار نیست چون اقتصاد کلان هم یک زیر شاخه از دهها زیرشاخه علم اقتصاد است و یک اقتصاددان کلان هم باید مثل بقیه اصول مبنایی تئوری اقتصاد خرد را در تحلیل و صحبت رعایت کند.
تماس با نویسنده @hamed_ghoddusi
@hamedghoddusi