‍ سوگواران ژولیده آبروی جهانند. رضا شجیعی

‍ سوگواران ژولیده آبروی جهانند
"پاسخی بە یادداشت، اهمیت پرداختن بە نشانەها حتی در جنگ؛ نوشتەی مهدی قربانیان"
رضا شجیعی
در یادداشتی کوتاه از مهدی قربانیان در خصوص تصاویر زنان مبارز کورد پرسشی مطرح شدە است مبنی بر اینکە تصاویر این زنان کە غالبا هم جذاب هستند چگونە می تواند حس همدردی جهانیان را با مبارزان و مردم کورد کە در عفرین از سوی سربازان ترکیە بیرحمانە مورد هجوم وحشیانه قرار می گیرند را برانگیزد؟ مهدی قربانیان معتقد است رسانەهای کردی و سیاسیون کرد با پخش تصاویر زنان جنگجگویی که غالبا جذابیت شان نظر ها را جلب می نماید، عملا کارکرد یکی از سه نماد یا سە عنصر بازنمایی جنگ را بعنوان وجوه افراد غیرنظامی (زن، کودک، پیر) را حذف نمودە و این بی توجهی بە نماد و نشانەها می تواند یکی از دلایل سکوت جامعە بین المللی نسبت بە کشتار مردم کرد توسط ترکهای ترکیه باشد. وی معتقد است تصاویر منتشر شدە مربوط به جنگ کردها درعفرین نشان از بی توجهی بە نشانەشناسی جنگ و عدم شناخت کوردها نسبت به قدرت تبلیغات در دنیای امروز است.
در پاسخ کوتاه و مختصر بە این "رخداد" کە تاریخی مالامال از رنج را در پسین خود نهان دارد باید گفت این رخداد نە از سر بی توجهی بە نشانەشناسی جنگ است و نە از عدم شناخت قدرت تبلیغات در دنیای امروزی, بلکە برخاستە از باوری نشانەشناختی است کە در پرتو افكار و صور ملی - پيشيني خود کە همانا مبارزە و مقاومت هزاران سالە است به عرصەی تفكر و تجربه ورود پیدا کرده است.

نشانه بر اساس درك سەگانه يا سەبعدی از آن شامل سه عنصر اصلی است: نشانه یا رِپرِسانتَمِن، موضوعی که نشانه بر آن دلالت می کند، و تفسیرکننده. "موضوع"، همان چیزی است که نشانه بر آن دلالت می کند. اما در اینجا نکتەی مهم آن است که نشانه تنها تصور خاصی از موضوع را ایجاد می کند اما نمی تواند حقیقت آن موضوع را بشناساند. به عبارت دیگر، نشانه به تنهایی علم در مورد حقیقت شیء را ایجاد نمی کند. نشانه، می تواند معنا یا یکی از خصوصیات موضوع را نشان بدهد تنها به شرط اینکه تفسیرکننده از قبل موضوع را توسط نشانەهای دیگر شناخته باشد.
عنصر تفسيركننده نیز بر خود شخص دلالت نمي كند، بلكه بر تصور ذهني يا امری كه ميان نشانه و موضوع، رابطەای ايجاد ميكند، دلالت دارد. تفسيركننده، همان نشانه در ذهن است كه باعث ايجاد معنا و درك خاصی مي شود و نه شخص.
نشانەها نیز خود در سە قسم نماد, شمایل و نمایە نمود می یابند. ‌آنجا که نشانە نماد است مشابهت دال با مدلول اهم نیست و بنیان رابطه قراردادی است.
‌آنجایی کە رابطەی میان دال و مدلول بر رکن تشابه استوار است نشانەها شمایلی و نمایەای هستند. در نمادها هر چند میتوان لایەها و جنبەهایی از رابطەی طبیعی را کشف کرد اما نباید در تفسیر، این جنبەهای طبیعی ما را در دام منتزع بودن نماد از بافت فرهنگی برآمدە از آن گرفتار سازد.
چون نمادها معنی یا بە عبارت دقیقتر تفسیرشان بر پایەی تمایزات استوار است کە درک این تمایزات را باید در بافت و نظامی جستجو کرد کە خلق نماد در آن صورت پذیرفته است.
در خاورمیانە تنها بافت فرهنگی کە در آن مقاومت, جذبەهای سکسوالیتە را از نمادینە شدن پیکر زن زدودە است و در آن مقاومت بر اساس جنسیت تعریف نشدە است نظام فرهنگی کردی است.
این تعریف کە خود بر اساس تمایز بنیان نهادە شدە است در تولید نمادهایی از این دست کە موضوع مورد بررسی است همان بافتی است کە برای دریافت این نمادها نقش رمزگان دارد و تفسیر نماد نیز بدون رمزگشایی تفسیری ناصواب خواهد بود.
در واقع در خاورمیانە همەی مخالفان کورد با این فرهنگ در ستیزند کە چنین شکلی از مقاومت را بازتولید کردە و فرهنگ مظلوم نمایی را که در تثبیت و گسترانیدن فرهنگ کلونیالیستی دست بالایی دارد نفی میکند.
این تصاویر کە متعهد بودن بە دفاع از کرامت را بە جهان امروزی مخابرە میکنند، در پی مظلوم نمایی نیست چون بارها تجربە کردە است کە گوشی برای شنیدن در جهان نیست.
این تصاویر نقاب از صورت جهانی برمیدارند کە در عمل بی قاعدە و در فرم خود را موجە و حقگرا جلوە میدهد.