تحلیلی بر اقتصاد از نگاه تاریخ و بهترین تحلیل های اقتصادی تماس با مدیر کانال: @Mokhtari_Ali
سو تفاهمی در باب نقدینگی:. آیا نقدینگی سرگردان قابل هدایت به جایی است؟
سو تفاهمی در باب نقدینگی:
آیا نقدینگی سرگردان قابل هدایت به جایی است؟
✍شهرام معینی (دانشگاه اصفهان)، حامد قدوسی (SIT)
سیاستمداران ایرانی هر وقت میخواهند یک راهحل ظاهرا معقول و آسان ولی در واقع سهل و ممتنع برای مشکلات اقتصادی پیشنهاد کنند سراغ «هدایت نقدینگی سرگردان» به سمت «تولید» میروند. هرزمانی که تورم مساله اقتصادی کشور باشد، میخواهنداز این هدایت برای «جذب و دفن» نقدینگی استفاده کنند و هر زمان که مساله رکود مطرح است، میخواهند با آن «رونق و اشتغال» ایجاد کنند. در این یادداشت کوتاه استدلال میکنیم که چنین تصوری ناشی از درک غلط از تعریف و مفهوم نقدینگی در اقتصاد کلان و نظام بانکی و به تبع آن توهم مدیریت و هدایت نقدینگی سرگردان است.
آمار حجم نقدينگي اکنون نزدیک ۱۶۰۰هزار ميليارد تومان اعلام شده است،هر بار که چنین آماری اعلام میشود خیلیها را به این تصور میاندازد که «حالا که کشور ما این قدر پول دارد چرا آن را صرف رونق و فعالیت نکنیم؟». سوء فهم اول در اینجا این است که گویی نقدینگی چیزی مثل طلا و نقره و پول نقد در صندوق بانك ها است که فعلا در حال خاك خوردن است يا در زیربالش و تشک مردم درسرگرداني مانده است و مي توان با يك مديريت صحيح با استفاده از آن دست به سرمايه گذاري زد، صدها پروژه اقتصادي راه انداخت و رشد اقتصادي بالا را محقق كرده و ميليون ها فرصت شغلي ايجاد كرد. تمام اين موارد صرفا یک توهم است. نقدينگي - يا به اصطلاح اقتصاددانان پول و شبهپول یاM2- به مجموع اسكناس و مسكوك در دست مردم، سپرده هاي جاري و سپرده هاي پس انداز بخش خصوصي نزد بانكها گفته مي شود. در کشور ما - مثل اکثر اقتصادهای دیگر- سهم اسکناس و مسکوک از این رقم بسیار کوچک (حدود ده درصد) است و عامل اصلی سازنده نقدینگی «وامهایی» که قبلا به افراد پرداخت شده وجایی استفاده شده است. پس نقدینگی نه به معناي پول نقد است و نه يك دارايي و منبع اقتصادی واقعي است!
براي تقريب به ذهن مثال میزنیم: فرض كنيد خانم الف از طريق فروش داراییاش مبلغ ۱۰٠ دلار تهيه كرده و آن را براي کاری (مثلا یک سفر کاری) در اختيار همسرش قرار داده است و در عوض این وام يك رسيد دريافت كرده است. اكنون بخشي از دارايي خانم الف رسید ۱۰٠ دلاري او از همسرش است (همان طور که بخشی از دارایی یک خانواده ممکن است رسید طلب آنان از دولت در قالب اوراق مشارکت یا قرضه باشد). حالا آيا اين خانواده مي توانند اين صد دلار دارایی خانم الف را دوباره در امر مناسبي سرمايه گذاري كنند؟ پاسخ منفي است، صد دلار روی کاغذ، طلب خانم الف از همسرش است، اما اين طلب به معناي ۱۰٠ دلار نقد یا منبع مالی آزاد نيست و نمیتواند دوبار هزینه شود! مفهوم نقدینگی در اقتصاد کلان عينا و دقيقا مشابه اين طلب است، نقدینگی: مجموع طلب ثبت شده سپرده گذاران بانكي از وام گيرندگان و ساير بدهكاران بانكي است. اين طلب در دفاتر و رايانه ها در بانك ثبت شده است و در جايي ديگر وجود ندارد!
عامل واقعی که در اقتصاد باعث رشد و رونق میشود «سرمایهگذاری حقیقی» است و سرمایهگذاری از «هوا» - یا اعداد روی دفاتر بانکها - خلق نمیشود. سرمایهگذاری چیست؟ برای تقریب ذهن فکر کنید همه ما کشاورز هستیم و هر سال مقداری گندم تولید میکنیم. بخشی از این گندم را می خوریم (مصرف) و بخشی را به عنوان دانه (سرمایهگذاری) برای کشت سال بعد کنار میگذاریم. کاری که بانکها میکنند این است که به خانم الف که زمین دارد ولی الان گندم اضافه ندارد کمک میکنند که به کمک اعتبار بانکی از آقای ب که دانه گندم اضافه دارد ولی زمین ندارد، گندم قرض بگیرد و امسال بکارد و سال بعد با بهره پس بدهد. دست آخر کل دانه گندمی که در اقتصاد کاشته میشود، نه میتواند از میزان گندمهای موجود بیشتر شود و نه با وامهای بانکی چندان زیاد میشود. ممکن است در این اقتصادی که مثلا کلا صد دانه گندم برای کاشت دارد (پسانداز حقیقی در کلان)، معادل هزاران هزار دانه گندم «نقدینگی» در جریان باشد چون دهها کشاورز و کارگر مختلف بابت فعالیتهای مختلف وام گرفتهاند و دفتر مختلف بانک را تغییر دادهاند و جمع این وامها عدد خیلی بزرگی است. ولی. دست آخر گندم قابل کشت ما بعد محدود به آن صد دانه گندم پس انداز شده جهت کشت، خواهد بود! اعتبارات بانکی فقط عامل تسهیل و روغنکاری این مبادلات بین افراد مختلف بود و نمیتواند تبدیل به «دانه گندم» شود.
جمع بندی: چیزی که به صورت نادقیق به آن «نقدینگی سرگردان» (یا گاهی Hot Money) میگویند مثل یک سیلاب است که اگر ظرفیت جذب آن در خاک (بازار داراییهای کشور) نباشد، هر جا بخورد خرابی به بار میآو