معرفی نویسنده:. الیف شافاک نویسنده‌ی زن ترک تبار متولد استراسبورگ فرانسه است

معرفی نویسنده:
الیف شافاک نویسنده ی زن ترک تبار متولد استراسبورگ فرانسه است.وقتی یک سال داشت پدر و مادرش متارکه کردند و حضانت او را مادرش شفق آتیمان که یک دیپلمات بود به عهده گرفت که بعد ها الیف نام مادر را به عنوان نام خانوادگی خود برگزید.
الیف به واسطه ی شغل مادر دوران تحصیل خود را در مادرید،عمان و آنکارا گذراند.و سپس لیسانس روابط بین الملل و فوق لیسانس مطالعات زنان و دکترای علوم سیاسی خود را از دانشگاه تکنیک اورتا دوغوی آنکارا گرفت.
او پس از اتمام دکترا به استانبول نقل مکان کرد.مدتی در دانشگاه بیلگی استانبول به تدریس پرداخت.
او با دریافت بورس مطالعاتی به آمریکا رفت و در دانشگاه های مختلفی تدریس کرد.او از سال 2003 با درجه ی استادیاری در دانشگاه میشیگان و سپس در بخش مطالعات خاور نزدیک دانشگاه آریزونا به فعالیت پرداخت.
در سال 2005 با ایوب جان ساغلیک مدیر کل انتشارات روزنامه رفرانس در برلین ازدواج کرد.
او در سال 2006 رمان پدر و حرامزاده را به زبان انگلیسی نوشت که پرفروش ترین کتاب سال ترکیه و برنده ی جایره ی پرتقال طلایی شد.او در این رمان به روابط ترک ها و ارامنه و نسل کشی ارامنه پرداخت و به همین دلیل متهم به اهانت به هویت ترکی شد و بارها در معرضرتهدید به حبس قرار گرفت ولی در نهایت به دلیل کافی نبودن ادله ی جرم ،حکم برائت گرفت.
در همین سال دخترش به دنیا آمد و او شرح افسردگی بعد از زایمانش را در رمانی بر اساس زندگی خود با عنوان شیر سیاه به انگلیسی نوشت که در آن زیبایی ها و سختی های نویسنده و مادر بودن توامان را بیان می کند.
در مارس 2009 با انتشار رمان (عشق)رکورد بیشترین فروش در کمترین زمان یک اثر ادبی در ترکیه را شکست .این کتاب با بیش از 300 بار تجدید چاپ و 750 000 نسخه،پرفروش ترین کتاب تاریخ ترکیه شد.که این کتاب با عنوان ملت عشق در ایران ترجمه شده است.
شافاک را نویسنده ای می دانند که روی لبه ی فرهنگش گام بر می دارد.او در آثارش داستان گویی شرقی ،غربی را با ارائه ی قصه های بی شماری از زنان،اقلیت ها،مهاجران،خرده فرهنگ ها،روح جمعی و روح حوانی در هم می آمیزد.نوشته های او فرهنگ های متفاوت ادبی را رسم می کند که بازتاب علاقه ی عمیق او به تاریخ،فلسفه،صوفی گری،فرهنگ شفاهی و سیاست های فرهنگی است.
زندگی در جاهای مختلف دنیا غنای فرهنگی خاصی به آثارش بخشیده است.
در مجموع حس چند فرهنگی و جهان وطنی کار و زندگی او را هویتی استوار می بخشد.
استانبول همیشه بخش مرکزی نوشته های شافاک بوده است.او این شهر را به مانند شهری مونث ترسیم می کند و آنرا به پیرزنی با قلبی جوان تشبیه می کند که تا ابد گرسنه ی قصه های تازه و عشق های جدید است.به عقیده ی او استابوا به شکلی روشنفکرانه اما به طریقی شهودی به انسان می فهماند که شرق و غرب در نهایت مفاهیمی خیالی اند و می توان از آن ها وهم زدایی یا آن را بازآفرینی کرد.شرق و غرب آب و روغن نیستند،آن ها می توانند مخلوط شوند و این اتفاق در شهری مثل استانبول به شکلی شگفت،شدید و مداوم می افتد.
شافاک را به مثابه ی نویسنده ای که مدرن و صوفی را به نکاح هم در می آورد توصیف می کنند.
الیف شافاک 13 کتاب نوشته که 9 تای آن رمان است.و از این تعداد سه کتاب به زبان فارسی ترجمه شده است:
ملت عشق(ققنوس)،آینه های شهر(نیلوفر)،شپش پالاس(مروارید)
با ملت عشق ،مخاطب ایرانی برای اولین بار با شافاک آشنا شد.