زندگیام را صعود میکنم... لحظههایم را میرقصم... نگاهم را تعارف میکنم...
بعد از استراحت چند روزه در جزیره هرمز و گذروندن دوره مقدماتی، برگشتم بندرعباس و بلافاصله رو ادامه دادم …مقصد بعدیم شهر بود
بعد از استراحت چند روزه در جزیره هرمز و گذروندن دوره مقدماتی #غواصی، برگشتم بندرعباس و بلافاصله #سفربادوچرخه رو ادامه دادم.
مقصد بعدیم شهر #میناب بود.
شهر میناب، میزبان داشتم که خیلی جالب باهاشون آشنا شده بودم.
روزی که داشتم تند تند رکاب میزدم و خیلی عجله داشتم تا برسم به بندرعباس.
نزدیکای بندر، یه خاور جلوم دست تکون داد و اشاره کرد که بایستم!!!
حالا منم عجله دارم!
وایسادم و خودشون رو معرفی کردن. آقای عباسیان از میناب
و تعریف کرد که منزلشون پذیرای خیلی از توریستها ودوچرخه سوارها هستند و من رو هم دعوت کردن.
حالا من به اصطلاح میخوام سریعتر برم
و گاز میدم
آقای عباسیان میخواد شماره بده
منم بلافاصله شماره تماس رو گرفتم و خدافظی کردم و گازش رو گرفتم.
روزی که رسیدم میناب، و رفتم منزل
آقای عباسیان و همسرشون، فهمیدم خیلی از دوستانم هم اونجا مهمان بودن!!
دنیا خیلی کوچیکه. بالاخره همدیگه رو یه جایی میبینیم.
@misgray