خانم فروغ آذرخشی، اولین مدرسه دخترانه را در حیاط منزل شخصی خود که صحنی بزرگ داشت، برپا کرد

@oralhistori
شازده خانم فروغ آذرخشی، اولین مدرسه دخترانه را در حیاط منزل شخصی خود که صحنی بزرگ داشت، برپا کرد. خانه شخصی شازده خانم در کنار درختان ته حیاط بود و بعلاوه حیاط بزرگتری هم وصل به حیاط بزرگ مدرسه بود که دبیرستان محسوب می شد
و دانش آموزان بزرگتر تا کلاس نه در آن درس می خواندند این مدرسه در خیابان ارگ و در کوچه ای در نزدیکی چهارطبقه بود. شازده خانم مدیری با ابهت و با وقار بود وبا تمام مشکلات از قبیل کمبود بودجه و امکانات و مخالفت متعصبان جنگید و مدرسه خود را افتتاح کرد و خود مدیر و معلم قرآن شد و همه دختران از ابهت او می ترسیدند و از او حساب می بردند. مادر به رفتن مدرسه ادامه داد و چون با استعداد بود بعد از سه ماه کلاس اول را امتحان داد و به کلاس دوم رفت و چند کلاس دیگر را هم جهشی خواند تا به هم سن و سال های خود رسید و همیشه شاگرد اول یا مبصر کلاس بود. صبح ها همین که صدای برهم خوردن در خانه شخصی شازده خانم از آن سوی حیاط به گوش دختران می رسید ، آنها هر جا بودند خودشان را جمع و جور می کردند تا مورد مواخذه خانم مدیر قرار نگیرند.
@oralhistori
خانه آقا بزرگ در کوچه نو، نزدیک مجسمه بود و زمستان ها که معابر پر گل و لای و برف می شد ، رفت و آمد به مدرسه سخت میشد. خانم معلم تهرانی گاهی او و خاله جان را برای صرف ناهار به خانه خودش می برد تا مجبور نباشند بین کلاس ها ی صبح و عصر به خانه برگردند .خانه او در ابتدای خیابان خاکی بود. آنها با هم مسافت بین چهار طبقه و آن خیابان را طی می کردند و به خیابان خاکی می پیچیدند و بعد از بالا رفتن از پله ها به اتاق کوچک خانم جعفری می رسیدند. بوی آبگوشت خوشمزه در همه جا پیچیده بود . خانم معلم زن خوبی بود و از بچه های هوویش با این آبگوشت خوشمزه پذیرایی می کرد و مادر تا سالها بعد بو و مزه ی آن غذای مطبوع را به خاطر داشت. اما خانم بزرگ به جای قدردانی همواره نگران چیز خور کردن بچه هایش توسط این هوو بود.
@oralhistori