آیا عصر روشنفکری پایان یافته است؟

آیا عصرِ روشنفکری پایان یافته است؟

▪️بخش پایانی...

4⃣ دلیلِ چهارم به دلیلِ سوم مربوط می شود که انسان­ها عموما نمی خواهند سیاسی باشند و از سیاست، سیاست مداران و مشغولیت های آنان فاصله می گیرند. اقتصادی شدن فضای ذهن انسان­ها، آن­ها را غیر سیاسی (Apolitical) کرده است.

▪️حقوقِ ماهانۀ یک استادِ دانشگاه در کشورهای عربی حوزۀ خلیج فارس بین ۷ تا ۱۲ هزار دلار است. این رقم، از میانگینِ حقوق همین صنف در اروپا و آمریکا ۲۰-۴۰ درصد بالاتر است. رابطۀ بین شاخص­ های ارزی این کشورها با دلار در طی نیم قرنِ گذشته تقریبا از ثباتِ مطلق برخوردار بوده است. در چنین شرایطی از وفور و ثبات، چه نیازی به فکر سیاسی، اعتراض سیاسی، جنبش مدنی، دموکراسی خواهی و اصولا طرح سوالات فلسفی وجود دارد؟

▪️نتیجۀ این تحولات برای حوزه حکمرانی این است که: مادامی که حاکمان، از یک طرف رشد و توسعه اقتصادی و از طرف دیگر، ثبات اقتصادی در امتداد آن را ایجاد کنند و نیز ظرفیت های مدیریت آن را داشته باشند، می توانند نگران ناآرامی های سیاسی نباشند. حداقل وضعیت چین، کره جنوبی و کشورهای عضو آسه آن  (ASEAN)این تز را حمایت می کند.

▪️ظهورِ راستِ افراطی در شرقِ اروپا نیز ناشی از بحران­های اقتصادی و کاهش فرصت­های اقتصادی است. اگر فردی در دُبی یا استانبول زندگی کند و درآمدِ متوسطی هم داشته باشد، آنقدر فرصتِ لذت بردن از زندگی وجود دارد که بعید است سوال فلسفی، سیاسی ویا اندیشه ای برای او مطرح شود و یا نیازی به نوشته های اورهان پاموک (Orhan Pamuk) ترکیه ای یا محمود درویش فلسطینی پیدا کند.

▪️در کشورهایی سیاست فعال است و ذهن­ها متوجه حاکمان است که بی ثباتی اقتصادی وجود دارد. روشنفکر سوال مطرح می کند: سوالاتی مهم و کلیدی. روشنفکر نمایندۀ فکری و فلسفی جامعه در برابر حاکمیت است. در جهان امروز، اگر حاکمیت کار خود را در تامین نیازهای عمومی مردم با کارآمدی انجام دهد و مردم احساس کنند خوب زندگی می کنند و ثبات و آینده دارند، کار روشنفکران به کسادی می رود. زمانی موضوع جذاب تر می شود که حاکمان، خود و در حلقه های درونی خود، سوالاتِ فلسفی و روشنفکری مطرح می کنند و حداقل به عدالت اقتصادی، تقسیم منابع و ایجاد فرصت برای عموم شهروندان فکر می کنند. تامین این نوع عدالت اجتماعی-اقتصادی نسل های فعلی را راضی می کند. حدود ۳۰ تا ۵۰ سالِ آینده، زمانی که بحران هایِ محیط زیستی و تامینِ منابع برای تداومِ نرخِ رشدِ اقتصادی فعلی جدی تر شود، فلسفه، سیاست و اندیشه باز می گردند. فعلا روشنفکرانی که عدالتِ اجتماعی-اقتصادی را مطرح می کنند اثرگذارند. بی دلیل نیست که نوشته های Joseph Stiglitz خوانده می شود.

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper