️نقدی بر «سادگی فقیهانه» …اندیشمند فرزانه آقای رضا بابایی در یادداشتی در مورد واکنش فقیهان به استقبال فراوان مردم از پیاده روی ارب

♦️نقدی بر «سادگی فقیهانه»


🔹اندیشمند فرزانه آقای رضا بابایی در یادداشتی در مورد واکنش فقیهان به استقبال فراوان مردم از پیاده روی اربعین تحلیلهایی داشته است. اما در این مورد نکاتی قابل توجه است:

🔸نقطه اتکای بحث ایشان این است که هرچند فقیهان درست می‌گویند که استقبال از پیاده روی اربعین نشانه دینداری است ، اما از آنجا که این دینداری در واکنش و در مقابل دینداری فقیهانه یا سیاسی رسمی است ، نباید چندان بهدان دلخوش باشند .

🔹۱. در ابتدای بحث و نقد نظر فقها، آقای بابایی هرچند که دینداری زائران اربعین را متفاوت از دینداری رسمی تفسیر کرده، اما به طور کلی این استقبال مردمی را نشانه دینداری دانسته است. اولا اینکه دینداری یک مفهوم بسیط نیست که بتوان چیزی را به طور کلی نشانه وجود یا عدم وجود آن دانست. دینداری مفهومی چند بعدی است که مشارکت در آیین های همچون اربعین نشانه ای از بعضی مولفه های دینداری میتواند باشد. در عین حال حتی در همین سطح هم باید گفت که گرایش به اربعین می‌تواند نشانه‌ای از تقلای جستجوگرانه و معنویت گرا باشد و نه لزوما دینداری. شاهد این مدعا این است که افزایش زایران، گردشگران اماکن مذهبی و همچنین مشارکت کنندگان در پیاده روی های زیارتی در همه دنیا افزایش یافته است و این تعارضی با روند رو به رشد سکولار شدن در جوامع ندارد . چرا که سفر زیارتی پیش از آنکه معنای دینی داشته باشد، معنویت گرایی و جستجوی معنا در دنیای بی معنا را نشان میدهد. 

🔸۲. ایشان دینداری زائران اربعین را در واکنش و در مقابل دینداری فقیهانه و گویی در فرار از این  دینداری رسمی تعبیر کرده اند‌ .

🔹مسأله در اینجا این است که ایشان نیز مشابه با بسیاری از دوستان بدم این روزها در مورد اربعین مینویسند و تحلیل می‌کنند، برداشت‌هایی را عرضه می‌کنند که از نظر ارزش علمی حداکثر می‌تواند در سطح یک فرضیه قابل پژوهش اهمیت داشته باشد . بنابراین تا زمانی که این تحلیل ها بر پایه پژوهش تجربی و متکی بر داده های معتبر از میدان پژوهش  نباشد ، نباید به صورت فهم معتبر از واقعیت تعبیر شوند. 

🔸اما متاسفانه از یک سو این نوع تحلیل ها از سوی پژوهشگران مختلف در مورد امر دینی و از جمله اربعین رو به افزایش است و از سوی دیگر برخی دیگر از پژوهشگران با داده‌هایی که حداکثر درسطح توصیف مردم نگارانه به کار می آیند، تبیین های جامعه شناختی انجام میدهند. یعنی بدون آنکه داده‌های آنها امکان استنباط ارتباط کمی یا کیفی را در واقعیت مورد بررسی داشته باشند، برای ارایه تحلیلهایی قطعی یا نسبتاً قطعی در مورد زمینه ها، عوامل، شرایط و پیامدهای پیاده روی اربعین یا افزایش زائران آن مورد استفاده قرار میگیرند. انتظار می رود پژوهشگران و اندیش‌ورزانی که برای علم و روشهای علمی اهمیت و‌حرمت خاص قایل اند، خود نیز به ارزشمندی و اعتبار آنها توجه کنند. البته این بحث اختصاصا در مورد تحلیل آقای بابایی نیست و به طور کلی اشاره شد. 

🔹۳. آقای بابایی می پذیرد که معلوم هم نیست که زائران اربعین لزوما در تقابل با دینداری فقیهانه به مظاهری از دینداری از جمله اربعین روی آورده باشند. اما برای جبران مدعای قطعی و نه چندان مطمین خود، می گوید حداقل این است که دینداری مردم ایران تغییر اساسی کرده و از دینداری فقیهانه و سیاسی فاصله گرفته است.  این تحلیل هرچند که به اعتبار پژوهشهای موجود، صحیح است، در مورد زائران اربعین نیست.


🔸آنچه در اینجا آمد نه فقط اختصاصا با هدف نقد یک تحلیل آقای بابایی، بلکه برای اشاره به روندی از تحلیلهایی است که در مورد مسایل اجتماعی دین و این روزها در باب اربعین انجام میشود اما اولا در غالب موارد متکی بر داده های پژوهشی تجربی نیست و اگر باشد، در برخی موارد دیگر، تبیین های جامعه شناختی از داده‌های مردم نگارانه است که بازهم از نظر اعتبار روش علمی مورد تردید جدی است .

محمدرضا پویافر
۳ آبان ۹۸

@religionandsociety
@mr_pouyafar