🔶در باب تنهایی و لزوم بازگشت تنهایی آیینی به زندگی ما.. ✍️جبار رحمانی

🔶در باب تنهایی و لزوم بازگشت تنهایی آیینی به زندگی ما

✍️جبار رحمانی

📝تنهایی بیانگر موقعیتی است در زندگی انسانها که به اشکال مختلف و در رویکردهای مختلف مورد توجه قوده است. امروزه این واژه معنایی ناخوشایند دارد و بیانگر موقعیتی است که انسان های دچار نوع اختلال در ارتباط با دیگران می شوند و عملا در جهان اجتماعی و فرهنگی و ذهنی شان دچار نوعی انزوای ارتباطی میشوند. لذا بیانگر نوعی اختلال ارتباطی است که دلایل فردی و اجتماعی متعددی در آن دخیل هستند. از این منظر تنهایی یک امر منفی خواهند بود که مخل زندگی جمعی انسان هاست.

📝به عبارت دیگر "تنهایی" بیشتر یک آسیب دیده شده است که میبایست آن را حل کرد و درمان کرد. در جهان مدرن این وجه آسیب شناختی به واسطه برجسته شدن فردیت افراد و فردگرایی اهمیت بیشتری پیدا کرده است. به ظاهر تناقضی هست بین تشویق به فردگرایی در فرهنگ مدرن و گریز از تنهایی به مثابه یک اختلال . چون تنهایی به شدت به مقوله فردگرایی و محوریت فرد در جهان ارتباطاتش مرتبط است. اما تنهایی برای انسان مدرن فردگرا ظاهر بیشتر معنا پیدا کرده است و رواج دارد.

📝اما به نظر میرسد در جهان انسانی تنهایی لزوما قابل تقلیل به این معنای منفی و آسیب شناختی و حتی مدرن نیست. بلکه در جهان سنتی و حتی در جهان مدرن هم می توان اشکال دیگری از تنهایی را یافت که دلالت ها معناهای دیگری هم دارند. مهمترین نمونه این تنهایی که نه تنها سبب سرگشتگی انسان نمی شود، بلکه هدف و غایتش کشف انسان و شکوفایی آنست را می توان در تنهایی های آیینی دید که در قالب ریاضت ها و چله نشینی ها و زهدها دید. آنچه که در سنت صوفیانه مقدمه ای برای کشف نفس و شناخت خویشتن و حتی شناخت خداوند تعریف شده است، مستلزم تجربه ای عمیق و هستی شناختی از تنهایی است،‌جایی که انسان می تواند ماهیت خودش را در وجوه مثبت و منفی ببینید. لذا تنهایی مقدمه ای است برای انکشاف وجودی انسان.

📝از این منظر باید گفت تنهایی لزوما منفی نیست، بلکه گاه می تواند نتیجه یک موقعیت باشد،‌که به عنوان مثال تنهایی و انزوا در جهان مدرن ناشی از موقعیتی است که فرد امکان ارتباطات خلاق و صمیمانه با دیگران را از دست داده و به اجبار در درون خودش فرو رفته است و چون این حالت امر خود خواسته ای نیست و ناشی از یک اختلال روابطی است، به نوعی اختلال ذهنی و اجتماعی در فرد تبدیل میشود. به همین سبب هم تنهایی از این دست، یک امر آسیب شناختی دیده میشود. اما آنچه که در تنهایی آیینی مناسکی می توان جستجو کرد نوعی خود خواستگی و خودانگیختگی است که فرد برای رسیدن به یک موقعیت و فهم و شهود خاصی عامدانه و عاملانه بدان وارد میشود. مهمترین نمونه آن در چله نشینی و غارنشینی است که فرد از این طریق به مواجهه ای هستی شناختی با ذات خودش و جهان و زندگی می رسد.

#یادداشتها
#جبار_رحمانی

متن کامل را در «انسان شناسی و فرهنگ» مطالعه کنید

🌐https://goo.gl/g81P59
@Anthropology_Iran
@religionandsociety