♦️حج و هجوم معانی. حسن محدثی. [انتشار گزیده‌ای از کتاب «حاجی خودتی» در روزنامه‌ی اعتماد]

♦️حج و هجوم معانی
حسن محدثی
[انتشار گزیده‌ای از کتاب "حاجی خودتی" در روزنامه‌ی اعتماد]

حج تا آنجايي كه من مي‌دانم و شناخته‌ام، يكي از معنوي‌ترين مناسك ديني دنيا است و در حج تمتع تجربه كرده‌ام كه آنچه ذاتي حج است، هجوم معاني گوناگون است. حاجي در لحظه‌لحظه حج تحت هجوم معنوي قرار دارد. من نيز پيشاپيش گمان مي‌كردم كه حج چنين باشد و به همين خاطر مشتاق اين تجربه بودم. اگر حاجي اندكي تربيت اسلامي داشته باشد و از اسلام چيزي بفهمد، هر قسمت حج و هر مفهوم و عملي از حج، نمادين است و به حاجي پيام مي‌دهد و درگيرش مي‌كند. برآنم كه انسان مسلمان در حج اسلام را بهتر مي‌فهمد، زيرا طي قرون متمادي‌چنان به اسلام افزوده‌اند و چنان بدان «برگ‌وساز» بسته‌اند و چنان مسلمان بودن را دشوار كرده‌اند و از ابعاد انساني‌اش دور ساخته‌اند كه درون‌مايه‌هاي اسلام در زير آنها گم شده است. به بياني كه منسوب به نظامي است:

دين تو را در پي آرايشند / در پي آرايش و ويرايشند

بس كه ببستند بر او برگ و ساز / گر تو ببيني نشناسيش باز

در حج انبوهي از معاني بر حاجي هجوم مي‌آورند و گريبان او را سخت مي‌گيرند. نخستين موردش پرهيز از خشونت با انسان‌ها و طبيعت و حيوانات است. حاجي، مهرباني و عدم خشونت را بارها و بارها تمرين مي‌كند. درس ديگر حج، صبوري در دشواري و سختي و استقامت است. اين مهم‌ترين معنايي است كه در سعي صفا و مروه به تو منتقل مي‌شود. همه اينها قرار است از تو انساني حليم بسازد و انسان حليم، انسان مطلوب اسلام است و چقدر دشوار است حليم بودن و چقدر بزرگ است انسان حليم؛ حلم در برابر جهل. در حج تمتع بايد صبورانه استقامت كني و پايدار باشي و مجاهدت نمايي. در حج تمتع درمي‌يابي كه امتيازات اجتماعي و مالي كه به خود بسته‌اي عاريتي‌اند. با خود زمزمه مي‌كني:

كاريز درون جان تو مي‌بايد / كز عاريه‌ها تو را دري نگشايد

يك چشمه آب از درون خانه / به زان جويي كز برون می‌آيد

درس بزرگ ديگر حج به درآمدن از خويشتن و توجه به ديگري و گشودگي به ديگر انسان‌هاست. در حج مي‌آموزي كه جهان از طايفه و قبيله و قوم و نژاد و جامعه تو بس فراخ‌تر است و تو ذره‌اي كوچك در اين درياي عظيم انساني هستي. حج فرصت ارتباط تو و فرصت گشودن چشم و دل تو روي ديگران و به سوي ديگران است؛ مجالي براي بزرگ‌تر شدن و وسيع‌تر شدن. حج به حاجي مي‌آموزد كه نگاه خاص‌گرايانه را رها كند؛ همچنان كه خداي تو الله به همه يكسان مي‌نگرد. به قول انجيل، خدا همچون آفتابي است كه بر همه مي‌تابد و همچون باراني است كه بر همه مي‌بارد. حج همچنين مي‌آموزد جنسيت نبايد تو را از هم‌نوع ديگرگونه‌ات جدا كند؛ زن را از مرد و مرد را از زن. حج مي‌گويد عينك جنسيتي را كه جامعه بر چشمت زده است بردار. نگاهت معيوب است. بعد از طواف بايد به جايي پشت مقام ابراهيم بروي و در اولين جاي خالي نماز كني. من چنين كردم. در اولين جاي خالي ايستادم و نماز گزاردم. وقتي نمازم تمام شد، ديدم كه در جلو، چپ، راست و پشت من زناني به نماز ايستاده‌اند. حج تمتع، عينك جنسيتي را كه جامعه طي ده‌ها سال- از كودكي تا بزرگسالي- بر چشمم زده بود و خواهي نخواهي، بخشي از نگاهم شده بود، درآورد و نگاه معيوبم را اصلاح كرد. در نزد خدا زن و مرد تفاوتي ندارند. عند اكرمكم عندالله اتقيكم. نه اينكه اين را نمي‌دانستم. در حج دگرباره آموختم و اين تذكري بنيادي بود. اما در همين حال ديدم كه چطور پيرمرد مسلمان مي‌كوشد زانوي مرد و زني را كه معلوم نبود چه نسبتي با هم دارند جدا كند تا خدايي ناكرده زانوها به هم نسايند!

[...]

این مطلب را می‌توانید به‌صورت کامل در لینک روزنامه‌ی "اعتماد" امروز پیدا کنید:
http://etemadnewspaper.ir/Default.aspx?NPN_Id=1071&pageno=7
http://etemadnewspaper.ir/Default.aspx?NPN_Id=1071&pageno=7

حسن محدثی گیلوایی / 30 مرداد 1397
@NewHasanMohaddesi

https://t.me/religionandsociety