همچنان درگیر مسأله شدن نا مسأله‌ها.. محمدرضا پویافر

🔷 همچنان درگیر مسأله شدن نا مسأله ها

✍محمدرضا پویافر

مجموعه اتفاقاتی که هر از چندی در کشور می افتد و به سادگی قابلیت تبدیل شدن به مسله شماره یک جامعه را پیدا می کند، نشان می دهد که جامعه ایرانی با نوع نظام حکمرانی و سیاستگذاری فرهنگی در آن، جامعه ای است که در آن به سادگی «نامسأله ها تبدیل به مسأله می شوند».
کافی است به همین اتفاقات یک هفته اخیر مروری کنیم تا چند مورد از شواهد نزدیک آن به دست بیاید:

◾️یک روزدیگر محمد علی نجفی مدیر پیشین بخشهای مختلف دولتی به قتل همسر دومش اعتراف می کند. موضوع در سریع ترین زمان ممکن رسانه ای می شود و همه تحلیل گران و غیرتحلیل گران مشغول بحث و تحلیل در مورد نجفی، شخصیت کثیف یا پاک او، زندگی دومش، قتل همسرش و سایر موارد مربوط به آن میشود. بحث داغ می شود و با واکنشهای شدید گروه هایی که حالا فرصتی برای تسویه حساب با رقیب پیدا کرده اند، یک جنگ تمام عیار شکل می گیرد که با وارد شدن صدا وسیما به آن و انعکاس نسبتاً وسیع رسانه ای ابعاد تازه ای پیدا می کند. اینجا دیگربه متهمِ پرونده با حروف الفبا و ناشناس اشاره نمی شود. کاملاً با نام و مشخصات و با جزئیات در مورد آن صحبت می شود و حتی تعداد فشنگهای اسلحه قاتل هم در برابر دوربین برای مردم شمرده می شود.

◾️روزی دیگر عده ای که می خواهند نشان دهند دغدغه دین و ارزشهای دینی دارند، بدون فشار یا با فشارِ تعدادی دیگر که آنها هم می خواهند نشان دهند که دغدغه مند هستند، با رونویسی از یک الگوی تکرار شده و حساب پس داده، شروع به اجرای طرحی برای رصد و گزارش نامحسوس کشف حجاب از طرف مردم، می گیرند. آنها اعلام می کنند که اجرای چنین طرحی را «مردم خواسته اند». موضوع سریعاً در گردابِ رسانه های جدید به خصوص پیام رسان ها و شبکه های اجتماعی تبدیل به موضوعی برای صف کشی دوباره مردم با حاکمیت و گروه هایی از مردم در برابر گروهای دیگر میشود؛ دوباره «مو» مسأله اول «ما» می شود.

◾️حالا به تازگی مسأله دیگری تولید شده است. رامبد جوان همراه با همسرش به کانادا می رود تا فرزندش هم در آنجا به دنیا بیاید. عده ای در تلگرام و اینستاگرام خبر آن را دست به دست می کنند، به آن واکنش های مثبت و منفی زیادی نشان داده می شود. بعضی از هنرمندان و بازیگران هم وارد بازی می شوند و گاه با لحنی غیر مودبانه شروع به جواب دادن به منتقدان رامبد می کند. اما بعد از آن، صدا و سیمای ملی هم خودش را وارد بازی می کند و با نقل کردن عین جملات آن هنرمندانی که از رامبد جوان حمایت کرده اند، جای خود را در جبهه مقابل رامبد جوان تعیین می کند.

صدا و سیما پیش از این هم با دادن گزارشی مفصل از کارنامه مدیریتی نجفی، آن هم درست یک روز پس از قتل همسر دومش، شروع به بازی عجیبی بر علیه نجفی کرد. هرچند که رفتار نجفی در جای خود قابل نقد است، اما کار رسانه ای به نوبه خود بسیار عجیب بود.


در واقع در مجموعه این اتفاقات، از یک طرف آن گروه از مردمی هستند که با بزرگنمایی اتفاقات ساده، سهم خود را با تبدیل یک موضوع ساده (نامسأله) به «مسأله» ایفا می کنند. اما طرف دیگر، رسانه های رسمی به خصوص صدا و سیما هستند که با نوع انعکاس رسانه ای خود طوری نشان می دهند که گویی آن موضوع از مسایل دست اول این مردم است. البته ضلع سوم هم نخبگان سیاسی و مسئولانی هستند که با واکنشهای غیر ضروری به اموری مثل بدپوششی یا کشف حجاب در جامعه، بیشتر از آنکه به حل شدن مسأله کمک کنند، آن را تا سطح مهم ترین مسایل کشور داغ می کنند و خواسته و ناخواسته وارد جنگ با گروه های مختلف مردمی می شوند که با سیاستهای آنها مثلاً در مورد حجاب موافق نیستند.
از میان سه ضلع بالا، رفتار صدای و سیمایی که خود را «ملی» می داند جالب توجه است. چرا که صدا وسیما مدعی عدم جانبداری از یک حزب و جریان سیاسی خاص و همچنین شفافیت و جامع نگری رسانه ای است. اما در عمل این رسانه نشان داده که در برخورد با مسایل مختلف، اگر پای افرادِ وابسته به یک طرز تفکر، یا جناح خاص یا نهادهایی خاص تر در میان باشد، خیلی از چیزها را نباید گفت. اما اگر پای طرز تفکری دیگر، جناح مقابل و سایر نهادها در میان باشد، خیلی چیزها را باید گفت تا «مردم بدانند». بازگو کردن جزئیات لحظه به لحظه از پرونده نجفی، گزارش پرونده دوران مدیریت و حتی زندگی خصوصی او در صدا و سیما یا وارد شدن به این که رامبد جوان همسرش را به کانادا برده تا فرزندش در کانادا به دنیا بیاید، بخشی از این «شفافیت میلی» است.

باید گفت صدا و سیما در برخوردهای متعارض خود با مسایل که بسته به مصالحی غیراخلاقی و جانبدارانه تنظیم می شود، عملاً «مرزهای شرافت و اخلاق رسانه ای را کیلومترها جابجا کرده است».

@mr_pouyafar