ثانیا (و من بر این نکته تاکید دارم) معصوم دانستن امری نیست که شما یک بار و برای همیشه تکلیف آن را مشخص کنید

ثانیا (و من بر این نکته تاکید دارم) معصوم دانستن امری نیست که شما یک بار و برای همیشه تکلیف آن را مشخص کنید. در آنجاهم ما نگاه ونظارت نقدی خود راباید ادامه دهیم. فعلاعصمت را کنار بگذاریم و در مورد عدالت صحبت کنیم، فرض کنیم به مفهوم فقهی کلمه شما قائل به عدالت کسی باشید. یعنی دیده باشید که او گناه کبیره نمیکند و گناه صغیره هم مکررا مرتکب نمیشود،ولی این به این معنا نیست که نگاهتان را از او بردارید. و بگویید اگر یک بار گفتیم عادل است، پس برای تمام عمر نیز عادل است. نه! ممکن است فردا مرتکب گناه کبیره بشود، و از عدالت ساقط بشود. کدام وضوست که تا آخر عمر باطل نشود!؟ گرایش ناروا یی که ما در دینداران عوام یاعالم نمامی بینیم این است که می گویند وقتی عقائد خودتان را اثبات کردید، آنرا در بقچه بپیچید و در تاقچه بگذارید و بگویید الی الابد اثبات شده است و دیگر طرفش نمی رویم. من چنین رای بقچه یی و تاقچه یی ندارم و معتقدم که ما دائما در حال گفتگوی دیالکتیکی با اعتقادات خودمان هستیم.اگر قرائن تاامروز برله امری فتوا داده اند این فتوارا محترم میشماریم اماباب ورود قرائن تازه را نمی بندیم شاید فردا حکم دیگری کنند.درباب “علم” هم عوام مردم همینگونه فکر جزمی میکنند وحتی عوام عالم نما که مثلا اگر تئوری داروین تا کنون تایید شده ، این تایید الی الابد برجا خواهد ماند! کافیست سری به کواین و لاکاتوش بزنند تا پرده پندارشان پاره شود!