اسلام رسمی و اسلام روشنفکری

اسلام رسمی و اسلام روشنفکری

در مقایسه با اسلام رسمی که " صورت گرا " بود ، اسلام روشنفکری " غایت گرا " است و معتقد است کلیه احکام ، مناسک و گزاره های دینی در خدمت یک غایت متعالی است . این غایت متعالی در کلی ترین بیان آن " کرامت انسانی " است ، که از آن به تقرب به خداوند یا سعادت نهایی نیز تعبیر می شود . هر یک از اوامر، نواهی ، مناسک ، احکام و گزاره های اسلامی غایتی جزئی دارد . این غایات همگی در راستای آن غایت نهایی و مطلوب متعالی هستند ، دین در مجموع اجزای خود یک جهت گیری به سوی امر متعالی برای رهایی و کمال انسان است. ارزش اعمال و مناسک دینی زمانی محقق می شود که این جهت گیری تامین شده باشد. به عبارت دیگر ظاهر ، صورت و پوسته برای وصول به محتوا ، باطن و مغز است . غایات دینی ثابت ، دائمی ، فرازمانی و فرامکانی هستند ، اما ابزار و احکامی که حاصل این غایات هستنددر شرایط زمانی مکانی تغییر می کنند .
لذا طبیعی است که برخی از احکامی که در صدر اسلام و تا قرن ها بعد تامین کننده غایات متعالی دین بودند . با تغییر شرایط زمانی _ مکانی برآورنده چنین هدفی نباشند . بر این اساس این گونه احکام زمان مند ، موقت و غیر دائمی شمرده می شوند . این گونه احکام متغیر و موقت را نه تنها در میان احکام شرعی صادر شده توسط فقیهان مسلمان که مورد اجماع و اتفاق آن ها واقع شده می توان یافت ، بلکه حتی در میان احکام صادره از سوی پیامبر نیز قابل رویت است. یعنی این گونه نیست که تمام روایات پیامبر حاوی احکام ثابت و دائمی اسلامی باشد . پيامبر احکام اسلامي محصور در زمان و مکان خود نيز صادرکرده است و تبعيت صادقانه از پيامبر هرگز به معناي پيروي از اين گونه دستورات ايشان در شرايط متفاوت زماني و مکاني نيست، بلکه به معناي حفظ روح پيام و مقصود اصلي ايشان است. بر اين اساس حتي کتاب مقدس قرآن کريم نيز دربردارنده هردو گونه حکم اسلامي است، يعني همچنان که احکام ثابت، جهان شمول، فرازماني و فرامکاني در قرآن کم نيست، اما اين گونه نيست که همه بيانات و گزاره هاي قرآني از اين قسم باشد، بلکه در کتاب مقدس گزاره هاي ناظر به شرايط خاص زمان نزول و احکام متغير و موقت نيز يافت مي شود.

قرآن و پيامبر نمي توانسته اند نسبت به مسائل و مشکلات عصر نزول و صدر اسلام و زمان خود بي تفاوت باشند و هيچ دليلي دردست نيست که مسائل و مشکلات آن دوران قابل تعميم به همه دوران ها و مکان ها باشد، بلکه مطالعه پسيني و استقراء، دليلي کافي براي وجود احکام متغير و موقت و بيانات ناظر به شرايط زماني مکاني عصرنزول در کتاب خدا است.
احکام بردگان، مشکل مجازات هاي شرعي، برخي صور جهاد، برخي تبعيض ها در حقوق زنان و حقوق غيرمسلمانان نمونه اي از اين گونه احکام متغير و موقت هستند .از زاويه اي ديگر زبان امري تاريخي است. حتي اگر وحي الهي و سخن خداوند نيز در قالب زبان ريخته شود، محدوديت هاي زباني از جمله تاريخي بودن شامل آن مي شود. به هرحال گزاره ثابت و فرازماني نياز به اثبات دارند و اثبات آن کار آساني نيست. روشنفکران ديني معتقدند فقيهان مسلمان با بسياري از احکام متغير و موقت موجود در آيات و روايات، معامله احکام ثابت و دائمي کرده اند وغالب مشکلات مسلمانان معاصر از اين ناحيه توليد شده است.

محسن کدیور/ حق الناس(اسلام و حقوق بشر) / ص 39-40