خلاصه

#مقاله
خلاصه

به مناسبت ۳۰ دی بیست و دومین سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان (۱۳۷۳-۱۲۸۶) سه جنبه وی را شایسته بررسی دانستیم. مقاله ابتکارات یک نواندیش (نقد و بررسی کتاب سیر تحول قرآن) به جنبه قرآن پژوهانه او اختصاص داشت.. اینک بازنشر مقاله ای در نقد و بررسی دومین جنبه یعنی سازگاری علم و دین. بزودی مقاله تازه ای در جنبه سوم وی سیاستمداری اخلاقی منتشر خواهد شد.

#علم_و_دین
مطالعه موردی دیدگاه #مهندس_بازرگان

علم و دین مهمترین دغدغهی ذهنی بازرگان از آغاز تا انجام بوده است. او قواعد و اصول ترمودینامیک را برای دفاع از خداباوری به خدمت گرفت و در فضایی که دینداری و مسلمانی نوعی سرشکستگی و فرودستی محسوب میشد با افتخار در کسوت یک استاد دانشگاه از حقانیت اعتقادات دینی و ایمان اسلامی دفاع کرد و نشان داد که علوم جدید نه تنها در تعارض با ایمان دینی نیست بلکه در تأیید مدعیات دینی به کار میآیند.

مهندس بازرگان در نیمهی اول قرن چهاردهم در بحث علم و دین در ایران بیبدیل و پیشکسوت است از چند زاویه:
اول، او در یکی از علوم تجربی (ترمودینامیک) متخصصترین استاد ایرانی است.
دوم، از تعالیم اسلامی مطلع و بر قرآن در حد یک مفسر مسلط است.
سوم، نخستین تألیف فارسی در سازگاری علم و دین با زبان تخصصی علم جدید (ترمودینامیک) یعنی راه طی شده به قلم اوست.
چهارم، بیشترین تألیفات در حوزهی سازگاری علم و دین به او تعلق دارد، از جمله مطهرات در اسلام (۱۳۲۲)، راه طی شده (۱۳۲۶)، عشق و پرستش یا ترمودینامیک انسان (۱۳۳۶)، اسلام جوان (۱۳۴۱)، باد و باران در قرآن (۱۳۴۳)، ذرهی بیانتها (۱۳۴۴).
پنجم، بیشترین نفوذ را در میان نخبگان و تحصیلکردگان در سه دهه (سوم تا پنجم قرن چهاردهم) داشته است.

بازرگان نه تعارض علم و دین را باور دارد، نه به تمایز قلمرو آن دو اعتقاد دارد، بلکه علم و دین را دو امر مکمل میداند. بنا بر تلقی اخیر سه رویکرد مختلف دربارهی نحوهی ارتباط این دو امر مکمل مطرح است. دلیلی یا قرینهای دال بر آگاهی بازرگان از این رویکردها در دست نداریم. بازرگان در مواضع مختلف آثارش به هر سه رویکردِ پیشگفته مکملیت، ندانسته اقتداء کرده است.

رویکرد بازرگان در سازگاری علم و دین در زمان ما در موارد زیر قابل نقد است:
یک. ضعف مبانی فلسفی و چارچوب نظری و اصول تئوریک. بازرگان نه دغدغهی بیان چارچوب نظری و مبانی تئوریکِ تلقی خود از سازگاری علم و دین داشت و نه عملاً از خود فلسفهی منقّحی در این باب به ارث گذاشت. تبیین نسبت علم و دین، تبیین فیحد ذاته فلسفی است، مبانی نظری و چارچوب تئوریک میطلبد، ادعای سازگاری نیازمند ارائه مدل است. علوم تجربی نمیتوانند این مهم را برآورده سازند.

دو. تبیین علمی تعالیم دینی در مورد گزارههای جهانشناسی طبیعی موجه است، شبیه آنچه بازرگان در باد و باران در قرآن انجام داده است. اما آیا تبیین علمی جهان ماوراء طبیعی، از جمله آخرت و نیز مناسک و عبادات این چنین قابل توجیه است؟ آنچه بازرگان در راه طی شده، یا عشق و پرستش، ذرهی بیانتها یا مطهرات در اسلام مرتکب شده است از این زاویه به شدت قابل انتقاد است.

سه. تبیینهای علمی گزارههای دینی تبیینهایی زمانمند، موقت و مقید به بقای اعتبار فرضیههای علمی هستند. حال آن که گزارههای دینی به ویژه در حوزهی اعتقادات و امور ایمانی ثابت، فرازمانی و غیرمتغیرند. عمر اینگونه تبیینها طولانی نیست.

چهار. دین زبان خاص خود را دارد؛ این زبان، نه فلسفی است نه عرفانی است و نه علمی. این زبان را به زبان علمی تقلیل دادن، فروکاهش بسیاری از معارف متعالی دین است. معاد روحانی و ذات ربوبی کجا و انتروپی ترمودینامیک و بینهایت ریاضی کجا؟

پنج. با توجه به نکات پیشگفته، رویکرد بازرگان در بحث سازگاری علم و دین پس از وی چندان قابل تداوم نیست. این رویکرد اگرچه در برخی از آیات جهانشناسی قرآن کریم یا گزارههای مرتبط با علوم تجربی تعالیم دینی به طور موقت (تا عدم ابطال فرضیههای تجربی) قابل پذیرش است، اما در حوزههای ماوراء طبیعت و متافیزیک، تاریخ، اخلاق، عبادات و مناسک و بالاخره حقوق و تشریعات، این رویکرد پاسخگو و حلالِ مشکل نیست. سازگاری علم و دین منشوری چندپهلو است و هر پهلوی آن مدل خاص خود را میطلبد.

متن کامل جلد اول و هفتم مجموعه آثار بازرگان به مناسبت سالگرد او بازنشر می شود.