زندگی آمیزه‌ای است از امور اختیاری و امور جبری

زندگی آمیزه‌ای است از امور اختیاری و امور جبری. نسبت به آنچه اختیار کرده ام چندان بدگمان و پشیمان نیستم. اما آنچه جبر روزگار بر سر و روی من باریده است، در مورد آن سخن نمی‌گویم، چون بیرون از دایره اختیار من بوده است و پاره‌ای تلخ و پاره‌ای شیرین بوده اند. باری من حیث المجموع راه روشنفکری دینی را، که دیریست بر گرفته ام، می پسندم و امیدوارم که بقیّت عمر را هم در همین طریق بگذرانم و از خدا می خواهم که دست‌آورد های نوینی نصیب من کند. برای کسی با داشته ها و نداشته های من، ادامه این مسیر بهترین انتخاب ممکن است. برای اینکه از یک سوی دلی دارم در گروی معنویت و دین و از سوی دیگر دلی دارم در گروی دانش و خرد نوین. هیچ یک از این دو را نمی توانم طلاق بدهم و تجربه ایمانی و عقلی من به من آموخته است که خواستن هر دو با هم کاملا میسر و ممکن است. آنچه را که می کوشم تا به انجام برسانم و امید توفیق آن را دارم، این است که دیالوگی وداد وستدی میان دو سرمایه ی بزرگ بشریت یعنی دین و خرد نوین برقرار کنم. نه می خواهم خرد نوین را تابع دیانت کنم نه دیانت را تابع خرد نوین. بل آنچه می خواهم به انجام برسانم( در درک امروزین من) عبارت است از برقرار کردن دیالوگ میان حال و گذشته ودیروز وامروز. تعریف درست روشنفکر دینی هم از نظرمن همین است که در حال دیالوگ دائم است ، گاه دین را استیضاح ومحاکمه میکند گاه خرد نوین را.پرونده هیچ یک را بسته نمیداند وهیچکدام را آسوده نمیگذارد.