نقاب اقتصاد سیاسی بر چهره آب.. برگرفته از وبلاگ دکتر محمد فاضلی به اسم دغدغه ایران. قسمت ششم:

نقاب اقتصاد سیاسی بر چهره آب

برگرفته از وبلاگ دکتر محمد فاضلی به اسم دغدغه ایران
قسمت ششم:
@sahatzist

فاضلی: حرف صریح من این است: شرکت های مشاور، پیمانکاران و مهندسانی که فهم اجتماعی شان از موضوع اندک است یا برایشان اهمیتی ندارد، با وجود ادعایشان در مورد تضمین امنیت ملی و اینکه آب را برای امنیت ملی می خواهند، می توانند امنیت ملی را به خطر بیندازند. لحاظ کردن بعد اجتماعی مدیریت منابع آب، بسیار بیشتر، پیچیده تر و فنی تر از پرکردن چند پرسشنامه بین اجتماعات پشت سدها یا نظرسنجی درباره ساخت سد است.
@sahatzist
سیاست گذاری متضمن انتخاب بین بدیل های مختلف است.
حداقل دو روش برای تأمین امنیت ملی از منظر آب وجود دارد: یک روش نیازمند اعتبارات زیاد، پرهزینه و پرخطر است که سیاست های اجراشده تاکنون همین گونه هستند. یک روش هم پایدار و خیلی کم هزینه تر است. سؤال این است چرا روش کم هزینه تر انتخاب نمی شود؟ در حوضه دریاچه ارومیه ٤٥٠، ٥٠٠ هزار هکتار زمین قابل کشت است و با توجه به روش های امروز کشاورزی و آبیاری، می توان بین ٣٥ الی ٥٠درصد کاهش مصرف آب ایجاد کرد که این میزان بخش مهمی از حقابه دریاچه است، اما بسیاری ترجیح می دهند طرح های انتقال آب در دستور کار قرار بگیرند.
@sahatzist
اگر این طور با محیط زیست برخورد کنیم، این اکولوژی، پیامدهای سیاسی، از جمله مهاجرت و کاهش تأمین غذا، را به همراه دارد. سؤال این است اگر بخش عمده اعتبارات و منابع را صرف تأمین آب کنیم و اگر آب کافی هم داشته باشیم، مدل کشاورزی موجود اجازه می دهد که غذایمان را تأمین کنیم؟ فرض کنید مشکل آب نداریم و بیشتر از ١٤,٨ میلیون هکتار زمین زیر کشت داریم که نمی توانیم در آن ها کشت کنیم.
اگر روش های کشاورزی ما همین باشد که اکنون هست، با جمعیتی که می رود با حدود ١٠٠ میلیون نفر به ثبات برسد، امکان امنیت غذایی داریم؟ سالی یک میلیون نفر به جمعیت کشور اضافه می شود. می توانیم پول‌هایمان را صرف تأمین آب بیشتر کنیم، در حالی که آبی دیگر وجود ندارد؟ آب تجدیدشونده کشور، امسال، ٨٧ میلیارد مترمکعب توافق شده است. این رقم از ١٣٠میلیارد متر مکعب در طول دو دهه به ٨٧ میلیارد مترمکعب رسیده است. آیا با این میزان آب و این شیوه کشت امکان امنیت غذایی وجود دارد؟
@sahatzist
می توانید پولتان را صرف تأمین آب بیشتر یا کشاورزی بهتر یا صرف ترکیبی از هر دو کار کنید. اگر قرار است پول خرج کنیم و وضعمان هم بدتر شود، پس کیفیت سیاست گذاری مخدوش است. خیلی از کارهای سازه ای رانتی برای پوشاندن بقیه نقصان ها بوده است. امروز می گویند اگر سد نبود آب مورد نیاز تهران ١٠ میلیونی را چطور تأمین می کردیم؟ جواب این است که اگر سدها و برداشت غیرقانونی از آب های زیرزمینی نبود، مجبور بودید برای شهر تهران چهارونیم میلیون نفر جمعیت در نظر بگیرید؛ یعنی اصلاً اجازه پیدا نمی کردید بیش از این جمعیت داشته باشید، چون ظرفیت اکولوژیک تهران و حوضه آبریز آن بیش از این تعداد جمعیت را نمی تواند پوشش دهد؛ بنابراین سدسازی و مدیریت سازه ای این «حریم دری» و فراتررفتن از ظرفیت اکولوژیک را میسر کرده است.
البته این گونه اندیشیدن مهجور است و این استدلال را بی اساس و غیرعملی تلقی می کنند. جامعه ای شده‌ایم که حریم دری آن بیش از حریم داری است. حریم رودخانه، اشخاص، قنات، حوضه آبریز، قواعد مربوط به اکولوژی، مالکیت و حتی منطق نظام بین المللی به رسمیت شناخته نمی شود.
@sahatzist
بسیاری از سازه ها مصداق و مقوّم حریم دری هستند و توسعه پایدار از حریم داری می گوید.
خدشه بر روح حریم داری خطرناک است. صدها چاه در تهران آب موردنیاز شهر را تأمین می کنند، درحالی که ظرفیت تهران حدود ٤.٥ میلیون نفر بوده است. اگر امکان تأمین آب برای این تعداد را فراهم نمی کردیم و اجازه بیشترشدن جمعیت را نمی دادیم و سعی می کردیم توسعه متوازن داشته باشیم، این گونه نمی شد. این کار در مشهد، اصفهان و برخی شهرهای دیگر هم تکرار شده است. سازه سازان در اصل با این کارشان به سیاستمداران اجازه دادند ناکارآمدی های دیگرشان را پوشش دهند؛ ناکارآمدی در توسعه متوازن، ناکارآمدی در آمایش سرزمینی که شغل همه جا باشد و مهاجرت به شهرهای دیگر صورت نگیرد؛ این سیستم نمی توانسته از طریق توسعه صنعتی شغل ایجاد کند و به منابع آب و خاک فشار آورده است.
@sahatzist