این مطلب تلخیصی است از مقاله «چرا نگهداری از حیواناتِ خانگی اساساً غیراخلاقی است؟»

این مطلب تلخیصی است از مقاله "چرا نگهداری از حیواناتِ خانگی اساساً غیراخلاقی است؟"
نوشته :استاد حقوق دانشگاه راتگرز آمریکا ، #گری_فرانسیون،

قسمت دوم : برده داری در برابر با حیوان داری!
@sahatzist
منبع :تارنمای ترجمان

✅وقتی دربارۀ حقوق حیوانات صحبت می‌کنیم، در درجۀ اول دربارۀ یک حق صحبت می‌کنیم: حقِ دارایی کسی نبودن. دلیلش هم این است . که اگر حیوانات ازلحاظ اخلاقی دارای اهمیت هستند و اگر حیوانات صرفاً شیء نیستند، نمی‌توانند متعلق به کسی باشند یا تصرف شوند. اگر آن‌ها دارایی باشند، لاجرم شیء هستند و لاغیر. به این موضوع در سیاقی انسانی بیندیشید. همۀ ما به‌طور کلی توافق داریم که تمام انسان‌ها، صرف‌نظر از ویژگی‌های خاص خود، این حق بنیادین و پیش‌قانونی را دارند که با آن‌ها همچون دارایی شخصی رفتار نشود. هیچ‌کدام از ما به‌بردگی‌گرفتن انسان‌ها را نمی‌پذیریم. این بدین معنی نیست که چنین چیزی دیگر وجود ندارد؛ وجود دارد، اما کسی از آن دفاع نمی‌کند.
@sahatzist
✅با انسانِ برده دیگر مانند یک شخص رفتار نمی‌شود و این یعنی بردهْ دیگر موجودی نیست که ازلحاظ اخلاقی اهمیت داشته باشد. به همین خاطر است که برده‌داری را نمی‌پذیریم. انسانِ برده چیزی است که به‌طور کامل خارج از جامعۀ اخلاقی قرار دارد. تمام علایق و منافع یک برده را ممکن است شخصی دیگر، یعنی مالک او، ارزش‌گذاری کند. مالک ممکن است تصمیم بگیرد برده را همچون عضوی از خانواده گرامی بدارد یا کمترین روزی و امکانات را در اختیار او بگذارد و به‌شکلی وحشتناک با او رفتار کند. ممکن است منافع و علایقِ بنیادین برده بی‌ارزش تلقی شوند.
@sahatzist
✅در انگلستان و ایالات متحده قوانین بسیاری وجود داشت که ادعا می‌شد برای نظارت بر برده‌داریِ نژادمحور وضع شده است. این قوانین فایده‌ای نداشت، زیرا قوانین نظارتی تنها در مواقعی موضوعیت دارند که اختلافی بین برده و مالکِ او وجود داشته باشد. پیروزیِ مالک برده در تمام این اختلاف‌هاست که نهاد برده‌داری را شکل داده است. اینجاست که هیچ چالش جدی‌ای حقوق مالکیت مالک را تهدید نمی‌کند.
همین مشکل درمورد موجودات غیرانسانی نیز وجود دارد. اگر حیوانات دارایی هستند، نمی‌توانند هیچ ارزش ذاتی یا درونی‌ای داشته باشند. آن‌ها تنها دارای ارزش عارضی یا خارجی هستند. آن‌ها اشیایی هستند که ما ارزششان را تعیین می‌کنیم. آن‌ها حقوقی ندارند. ما حق داریم، به‌عنوان مالکِ دارایی، آن‌ها را ارزش‌گذاری کنیم. حتی می‌توانیم انتخاب کنیم که هیچ ارزشی برای آن‌ها قائل نباشیم.
@sahatzist
✅قوانین زیادی وجود دارند که ظاهراً استفادۀ ما از حیواناتت را کنترل می‌کنند. درواقع تعداد این قوانین بسیار بیشتر از قوانینی است که برای کنترل برده‌داری وضع شده بود. این‌ها نیز، مانند قوانینی که برده‌داری را کنترل می‌کردند، بی‌فایده هستند. این قوانین تنها زمانی محلی از اعراب دارند که منافع و علایق انسان و حیوان با هم در تضاد باشند. اما انسان‌ها حقوقی دارند، ازجمله حق مالکیت و استفاده از دارایی‌شان. حیواناتْ دارایی هستند. وقتی قانون تلاش می‌کند منافع انسان و غیرانسان را به حالت تعادل درآورد، نتیجه از پیش مشخص است.

✅علاوه‌براین، ازآنجاکه حیوانات دارایی شخصی هستند، معیار رفاه آن‌ها همواره بسیار پایین خواهد بود. دفاع از منافع حیوانات مستلزم هزینه است و این بدین معنی است که از این منافع، در اغلب مواقع، تنها در موقعیت‌هایی دفاع خواهد شد که سود اقتصادی به‌همراه داشته باشد. یافتن معیار رفاهی که بهره‌کشی از حیوانات را سودمندتر نکند کار دشواری است، مثلاً قوانینی که طبق آن‌ها حیوانات بزرگ قبل از ذبح باید بیهوش شوند خسارت به لاشۀ حیوان و جراحات کارگری را کاهش می‌دهد. نگهداری از گوساله‌ها در واحدهای اجتماعیِ کوچک‌تر به‌جای سلول‌های انفرادی، استرس و بیماری‌های ناشی از آن را کاهش داده و درنتیجه هزینه‌های دام‌پزشکی را نیز پایین می‌آورد.
@sahatzist
✅اقدامات در جهت رفاه حیواناتْ هزینه‌های تولید را افزایش می‌دهد، اما این افرایشِ هزینه اغلب بسیار ناچیز است، (مثل جایگزینی قفس‌های رایج با «قفس‌های اصلاح‌شده» در اتحادیۀ اروپا) و با درنظرگرفتن کشش تقاضا به‌ندرت بر روی تقاضای کلی تأثیر می‌گذارد. به‌هرحال، رفتار ما با حیواناتی که برای تأمین غذا از آن‌ها استفاده می‌کنیم، هرقدر هم «انسا