☑️ تحلیل

☑️ تحلیل

🔵🔵🔵 از #تفنگ شهید محبوبه متحدین زندانی سیاسی رژیم پهلوی تا #عروسک ، سپیده قولیان زندانی سیاسی حامی کارون در جمهوری اسلامی!


مبارزات انقلابی ملت ایران علیه رژیم پهلوی حاصل مجاهدت ها و مبارزات بزرگ مردان و زنانی است که در رژیم گذشته با تحمل مشقات و به جان خریدن شکنجه ها و زندان ها رژیم سلطنتی را از صفحه تاریخ پس زدند . بی شک انقلاب ۵۷ نه حاصل تلاش یک جریان خاص که برایند مبارزات تک تک مردم ایران است. مبارزانی همچون خمینی ها ؛ خامنه ای ها ، طالقانی ها ، صفر قهرمانیان ها ، خسرو گلسرخی ها ، جزنی ها و امثال اینهاست. اما با وقوع انقلاب به سبب برخی حوادث حاکمیت جدید در وضعیتی قرار گرفت که در هر برهه ایی به دلایلی بخشی از جریان های دخیل در انقلاب کنار گذاشته شدند. به این معنی که نظام نوخواسته وارد فرایند الترناتیو زدایی و حذف مخالفان شد. دامنه این این حذف ها از جریان مجاهدین آغاز با حذف حزب توده و جریانهای چپ ادامه یافت ، این حذف ها به همین محدود نشد و احزابی نظیر جبهه ملی تا نهضت آزادی ، جاما و...را نیز شامل شد. در مرحله تثبیت این حذف ها به جریانهای موسوم به خط امام کشیده شد و پس از آن نیز با حذف جریان انحرافی در دولت قبل امتداد یافت. سوای از دلایل حذف ها به حق بودن یا نبودن حذف احزاب منتقد امروز جمهوری اسلامی با وضعیت خاصی روبرو شده است. وضعیتی که اگر مورد بازبینی و باز اندیشی قرار نگیرد قطعا به سر انجام خوشایندی منجر نخواهد شد.

🔹 واقعیت این است که اپوزسیون واقعی نظام نه احزاب مسلح و یا نیروهای چریکی بلکه همزمان با روند حذف احزاب منتقد و بی سازمانی مردم این خود مردم هستند که در کسوت #اپوزسیون در مقابل حاکمیت به مطالبه گری برخاسته اند. به همین دلیل است که اپوزسیون نظام نه افرادی از جنس خسروگلسرخی با هیکلی زمخت بلکه امثال سپیده قولیان است که رنگ موهایش را با رنگ عروسکش سِت می کند

🔹 اگر دیروز جنس تضاد و تقابل های مردم با رژیم پهلوی از جنس ایده و ایدولوژی بود و انقلابیون خود را با عناوین مذهبی ، مارکسیست ، لیبرال و ملی و ... از هم متمایز می کردند اما امروز جنس صف بندی ها تغییر کرده است .

🔹 متاسفانه به علت فساد سیستمی و #شلختگی_مدیریتی به غیر از حوزه نانو ، هسته ایی ، هوا فضا و نظامی که مردم هیچ تصوری نسبت به ابعاد ان ندارند و صرفا به استناد سخنان مسولان وضعیت مطلوب آن را می پذیرند در سایر حوزه ها کشور با معضلات اساسی روبروست.معضلاتی که هر کدام بخش های کثیری از جامعه را درگیر خود کرده است. متاسفانه حجم وخامت آنچنان بالاست که مدیران با استراتژی از این ستون به ان ستون فرج است در حال زمان خریدن و به زمان سپردن مشکلات هستند. از دل این وضعیت همچون دوران رژیم گذشته معدود انقلابیون ایدئولوژیک خارج نمی شود بلکه با توجه به گستردگی ناکارامدی ها با بیشمار افراد معترضی رو برو هستیم که نه خواهان براندازی حاکمیت بلکه خواهان حل مشکل خود هستند.

🔹 همین ویژه گی ها باعث می شود حاکمیت قادر نباشد به شیوه برخورد با کادر های احزاب سیاسی که اکنون وجود ندارند با افراد معترض برخورد کند.چه بسا هر گونه برخورد به پیچیده گی های مساله بیفزاید.

🔹واقعیت این است که در وضعیت پیش رو و در موقعیتی که احزاب منتقد سرکوب و یا حذف شده اند حاکمیت با بیشمار مردمان معترضی رو بروست که به حیث بی سازمانی قابلیت کنترل اعتراضات را ندارد . به عنوان نمونه درست در موقعیتی که نیروی انتظامی در خوزستان بیانیه لغو تجمعات اعتراضی زیست محیطی در مقابل استانداری را قرایت می کند . درست در همان روز کارگران معترض فولاد خوزستان که ماهاست حقوق دریافت نکرده اند وعده می گذارند که در مقابل استانداری تجمع کنند. پیام این وضعیت این است که بحران به صورت متناوب در سطح جامعه از شکلی به شکلی دیگر ظهور می کند . اگر چه شهروندهای معترض متفاوتند اما ساختار همان ساختار است و به علت مداومت همزیستی با بحران های متفاوت دچار فرسایش می شود. بحران هایی که به عیان ترین شکل ممکن حتی برای نیرو های امنیتی دخیل در ماجرا سو مدیریت حاکمیت در آن قابل درک است.شاید حاکمیت بتواند نیروهای امنیتی را برای سرکوب معدود کنشگران سیاسی مجاب کند اما به هیچ وجه این امکان برای حاکمیت فراهم نیست که در یک فرایند متناوب ، ماموران خود را برای کنترل و یا احتمالا سرکوب مردم مجاب کند.