محیط زیست نیازمند نظریه پردازی است. نشرو بازنشر مطالب در این کانال به معنای تایید آن ها نیست. صفحه ما در اینستاگرام https://instagram.com/sahat_zist?utm_source=ig_profile_share&igshid=oiuzhhz712pw تماس و پیشنهادات: @sahatzistadmin @AnooshehZahra
🔴توهّمُ مدیریت در ایران؛ تلخیِ بیپایانِ طنزِ تناقضها
🔴توهّمُ مدیریت در ایران؛ تلخیِ بیپایانِ طنزِ تناقضها
(یا رابطهی بین فلسفه، فوتبال، یوز ایرانی و مجوّز شکار!)
@sahatzist
⭕️ «از زمانی که انسان توانست فرآیندهای طبیعی خاص خود را جدای از طبیعت بسازد، نه تنها بر طبیعت مسلّط شد بلکه توانست آن را به داخل جهان انسانی خود وارد کرده و مرزهای دفاعی آن را درهم بشکند. بحران محیط زیست یعنی خطرات برداشتن این مرزها و دخالت سوبژکتیویتهی متورّم در طبیعت. وضعیت تناقضنمای مدرن امروز همینجا است؛ انسانی که زندگی خود را با کنشاش تعریف میکند، کنشی شامل شناخت و عمل، و به دلیل همین کُنش به تخریب طبیعت و مخاطراتاش برای زیستن میافزاید.»*
@sahatzist
🔹 اینکه به هر گوشهی سیستم مدیریت در ایران سر زدن این روزها، مواجهه با تلخیِ بیپایانِ طنزِ تناقضهاست، از کجا آب میخورَد؟ مثلاً سازمان محیط زیست که این روزها در حالی از تصمیم خود مبنی بر صدور مجوّزهای بیمنطقِ شکار دفاع میکند که همچنان به گفتهی مدیر کل حیاتوحش آن، پیگیریها و فشارهایشان به فدراسیون فوتبال برای برگرداندن نماد یوز ایرانی به پیراهن تیم ملّی ادامه دارد(!) گونهای که هنوز کارشناسان و بومشناسانِ حیات وحش ایران، خاطرشان از صحّت آمارهای جمعیتی که از آن گزارش میشود جمع نیست و بعضاً این اعداد را ساختگی و ابزاری برای تداوم جلب حمایتهای صندوق GEF میدانند، تا ما هِی از خودمان بپرسیم که یعنی چه که واردکنندهی عزا و صاحب عزا یکی باشد و فشار بیاورند که پیراهن مشکیاش را یکی دیگر بپوشَد!
@sahatzist
🔹 گو اینکه نگارنده میداند ایران چه گرافیستهای قدَری دارد و تنها نگاه کوتاهی به نمادهای حامی حیات وحش و تنوّع زیستی در مسابقات ورزشی جهان و مقایسهی آن با ایدهای که از فرط ناپختگی و زیبایینشناختگی(!)، اجرایَش حتّی منِ نوعیِ حامی محیطزیست را شاد نکرده بود، به قدرِ کافی معرّف میزان اهمّیتی که مدیران محیطزیست ما و به تبَعِ آنها دیگر دستگاهها، برای مقولهی فرهنگسازی و حمایت تبلیغاتی از محیط زیست قائلاند هست و البته میزان هزینهای که صرفِ این امور میکنند.
@sahatzist
🔹 قرائتهای مختلفی از شرایط موجود میتوان داشت؛ یکی هم نگاه فلسفی و ریشهشناختی است که میگوید روند بهبودِ وضعیت کنونی را باید آنقدر عقب بُرد که از اصلاحِ فاصلهی ایجاد شده بین نگاه سوبژکتیو و ابژکتیو آغاز شود. گرایش مطلق به هر یک از این دو قطب، منظور را دور میکند، چنان که گرفتاریِ نگاهِ مدیران ایرانی به ذهنگراییِ خودخواستهی مطلق، عملکرد و حتّی آماری که باید آینهی واقعیت باشد را دستخوشِ دیگرنمایی میکند. طوری که منِ مدیر، از درستیِ آنچه که بر مبنای تأویلهای ذهنیام از شرایطْ تدبیر میکنم، مطمئن باشم و خود را از پذیرش آنچه واقع میشود بینیاز و مبرّا بدانم. رویهای که بیتعارف، تنیدن پیلهی توهّم است و جدایی راه و حسابِ طبیب از بیمار و سوژه از تیمار؛ ما مراسم سوگواری خودمان را میگیریم و بر گورهایی که مُرده ندارد، ادای زار زدن در میآوریم و طبیعت، مُردهها و زخمخوردههای نبردهای نابرابرش را به دوش میکشد تا برسد به جایی که گریهکُنِ روراست داشته باشد.
@sahatzist
🖋زهرا انوشه
(* مرجع این متن با عنوان «خوانشی از هانا آرنت برای محیط زیست»، نوشتهی امین بزرگیان را در لینک زیر بخوانید).
https://www.tribunezamaneh.com/archives/76886