کانال دکتر محمّدعلی اسلامینُدوشن 📖عُصارهی "تاریخ،ادبیات،فرهنگ و تمدّن" در جهانبینی و اندیشههای: استاد محمّدعلی اسلامینُدوشن 💎سـلطان نثــر معاصــر و 💎سـرو سُخنگوی ایـران
. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#معرفی_کتاب
شماره ۱۹
#ایران_چه_حرفی_برای_گفتن_دارد
(دنبالهی کتاب "ایران و تنهاییاَش"، مجموعه مقالات دربارهی موقعیّت ایرانِ امروز در جهان کنونی)
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
مجموعهای که اکنون به طبع سپرده میشود، میتواند دنبالهی «ایران و تنهاییاَش» به حساب آید. همهی اینها بر گرد یک محور میگردند و آن این است: «امروز چه باید کرد؟» ما که اینک در آستانهی قرن بیست و یکم قرار گرفتهایم و وظیفه داریم که ایران را به نسل آینده تحویل دهیم، آیا به این آگاهیم که چه وظیفهی سنگینی بر دوش ماست؟
در تاریخ ایران، کمتر نسلی یک چنین مسئولیتی بر عهده داشته؛ زیرا باید به انتظارهایی که خاصّ این زمان است پاسخگو باشد، در کشوری که هم جغرافیایَش حسّاسیّتِ خاص دارد و هم تاریخش.
نام کتاب را «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟» گذاردیم، زیرا اکنون که کشور ما گفتگوی تمدّنها را مطرح کرده است، خود به خود این سؤال از او میشود: «کِهای سالک چه در انبانه داری؟»، ایران البتّه سهمی در ساختن دنیای جدید نداشته است، ولی خزانهی تمدنّیِ گذشتهاش سرشار است و باید با اتّکای به آن حرف بزند؛ امّا زمانی حرفهایش بر دل مینشیند که با راه و روشِ امروز خود نشان دهد که شایسته و قدردان آن تمدّنِ پُربار گذشتهی خویش بوده است.
در مقالهی «هویّت ایران در دوران بعد از اسلام» در واقع بحر در کوزهای ریخته شده است. تاریخ ایران به اندازهای پُرمعنا و پُرماجرا و فرهنگ آن به اندازهای پیچیده و انبوه است که چند کتاب قطور حقّش را ادا نمیکند. تا چه رسد به یک مقاله. بنابراین کمبود مجالش عذرخواهش بس.
از «حرف آخر با سرشت انسان است» منظور آن است که نمیتوانیم از دایرهی طبیعت خود خارج شویم. البتّه همین کوشش و جستجو و آرزومندی است که تمدّن بشری را پُرآب و تاب کرده است؛ آن را پاس داریم، ولی نخواسته باشیم که «حلقهی اقبال ناممکن» بجنبانیم که خشت بر دریا زدن بیحاصل است.
مقالهی «دنیا به کجا میرود؟» ناظر به علامتهای نگرانیآوری است که روزگار از خود نشان میدهد. آیا در این بحبوحهی پیشرفتِ علم و فن، بشریّت این احتیاط را منظور میدارد که سراپا بر هوش تکیّه نکند، و سهمی هم به خود واگذارد؟ در مقالهی دیگر حرفِ «جوانان و توسعه» به میان آورده شده است که داغترین مسئلهی دوران ماست. جوان این سؤال را در ضمیر خود دارد که: پس من چه؟ پس من کو؟
جواب دهنده، نسلی است که نوبتش در کار به سر رسیدن است و آمادهی پرداختن جا.
«سرّ و پند افسانهها» ما را به قرون گذشته میبرد. با آنکه در عصر معجزهآسای علم هستیم، مسائل اصلیِ بشری همانگونه که بودند برجایند، بلکه فزونی گرفتهاند، زیرا انسانِ ابزارگر، به همان نسبت، مضحکههای خود را از طریق ارتباطها و رسانهها به حجم کوه پیکری رسانده است. قرن آینده باید مراقب باشد که بادِ این بیت به او نگیرد:
شد غلامی که آب جو آرد
آب جو آمد و غلام ببرد!
بقیّهی مطالب نیز با فروتنی برای خود حرفی دارند که شاید به شنیدنش بیارزد، ولو «پند بر دیوار» باشد.
محمّدعلی اسلامینُدوشن
مرداد ۱۳۷۸
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟ ؛تهران: شرکت سهامی انتشار،چاپ دوّم، ۱۳۷۹،رقعی، ۳۰۴ص.
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامیندوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo