کانال دکتر محمّدعلی اسلامینُدوشن 📖عُصارهی "تاریخ،ادبیات،فرهنگ و تمدّن" در جهانبینی و اندیشههای: استاد محمّدعلی اسلامینُدوشن 💎سـلطان نثــر معاصــر و 💎سـرو سُخنگوی ایـران
… آن روز صبح تنها صبحی از سال بود که همگی صبحانهی مفصل میخوردند، با این آش، که میتوان گفت نشانهی وداع با زمستان بود و آخرین غذ
... آن روز صبح تنها صبحی از سال بود که همگی صبحانهی مفصّل میخوردند، با این آش، که میتوان گفت نشانهی وداع با زمستان بود و آخرین غذای گرم کننده.
یک یا دو روز پیش از رسیدن عید، چار وادارهای زغالکش که از شهر میرسیدند، بارشان شیرینی و سورسات عید بود. عطّارها میدادند خرما و کشمش و نخودچی و انجیر و حلواهای ارزان قیمتی که از شیرهی انگور و مغز گردو درست میشد، بیاورند، که به مصرف عيد فقیرترها می رسید، زیرا آنها دسترسی به خرید حلوای اصلی نداشتند. بنابراین این کاروانِ پیش از شب عید، کاروان مخصوصی بود. علاوه بر آن، مقدار اضافهتری قند و چای و ادویّه و پارچه با خود میآورد. شیرین کنندهی کام و نو نوار کنندهی کسانی بود که در دِه دستشان به دهنشان میرسید. شیرینی در زندگی مردم آن زمان اهمّیّت بسیار داشت، زیرا خیلی کمتر از آنچه بدن احتیاج داشت به آن میرسید. به چربی، به علّت وجود گوسفند کم و بیش دسترسی بود، ولی شیرینی جزوِ نوادر به شمار میرفت. از اینرو وجود آن با عید و عیش و عروسی و سور وابسته شده بود.
#روزها_جلداول
💎کانال دکتر محمّدعلی اسلامیندوشن
🆔 @sarv_e_sokhangoo