‍ از بیست و پنجم اسفند دیگر زمستان رفته و بهار سر زده بود

‍ از بیست و پنجم اسفند دیگر زمستان رفته و بهار سر زده بود. پنج روز آخر اسفند را "پنجه" می‌گفتیم، که از قدیم‌ترین زمان از روزهای پُر معنای سال بوده بود، زیرا می‌بایست مقدّمات آمدن نوروز را فراهم کند. این نوروز، به هر حال و در هر خانه، ولو با مقداری گرفتاری، عادت شده بود و جزو حکم بود که امید تازه برانگیزد.
در کنار خانه تکانی، سایر نظافت‌های گاه بگاهی نیز که در طیّ سال نشده بود، می‌شد: چراغها و لامپاها، سماور، و شیشه‌های پنجره و ظرف‌های مس را می‌دادند سفید کنند. همه‌ی گوشه‌های دور دستِ منزل رُفته می‌شد. رخت‌های بهاری را می‌شستند و روی بند می‌انداختند، و آنگاه تهیّه‌ی خوراکیهای خاصّ نوروز بود.
شیرینی که به آن «حلوا» می‌گفتند البتّه از شهر آورده می‌شد. ولی این شیرینی پادزهری داشت که می‌بایست آن را در همان خانه تهیّه کرد و آن عبارت بود از آنچه که در مجموع «آب کرده» می‌گفتند، یعنی میوه‌های خشکِ ترش و شیرین چون آلو، قیسی، آلبالو، برگه‌ی شفتالو و زرد آلو که در آب خیس می‌شد. از این «آب کرده» رسم بود که یک ليوان به هر مهمانی که وارد خانه می‌شد خورانده شود، زیرا فرض بر این بود که اشخاص با خوردن شیرینی و تنقّلات گرمیشان می‌کند، و نوشابه‌ی میوه‌ی خشک، آن گرمی را دفع خواهد نمود. بنابراین تغارهائی توی خانه بود، مخصوص این کار، و کمچه‌ای روی آن که در آن می‌زدند و توی نیم کاسه یا لیوان برای تازه وارد می‌آوردند.

#روزها_جلد‌اول

💎کانال دکتر محمّد‌علی اسلامی‌ندوشن

🆔 @sarv_e_sokhangoo