✍️ امروز ١١ سپتامبر …🔹چند هفته پیش به همراه تعدادی از همکاران برای بازدید از برج عظیمی که بجای برج فروریخته در ١١ سپتامبر احداث شد

✍️ امروز ١١ سپتامبر


🔹چند هفته پيش به همراه تعدادي از همكاران براي بازديد از برج عظيمي كه بجاي برجِ فروريخته در ١١ سپتامبر احداث شده، به نيويورك رفتيم (نوبت قبل، امكان ديدن كارگاه وقتي كه سازه در تراز صفر بود فراهم شده بود).

ديدن سازه از دو جهت شعف انگيز است.
نخست اينكه نمونه اي عالي از مرز دانش مهندسى سازه محسوب مي شود (آخرين تجريبات بشر در حوزه مهندسى در آن بكار گرفته شده). دوم اينكه بخشي از اساتيد دانشگاه و مهندسين محاسبِ اين سازه را از نزديك مي شناسم و اكنون امكان ديدار محصول زحماتشان فراهم شده.

پاي برج، چند لحظه اي ايستادم و قامت بلند و شكوه مهندسي اين بنا را تماشا كردم. در پيرامون برج، مردم به جنب و جوش عجيبى در حركتند و عجله، بيشترين چيزي است كه در خيابانهاى اطراف در چهره ها مي بينى. انرژي عجيبي در اين فضا هست و سرعت حركت و رفتار بدن انسانها، نشان از تكاپو و تقلّاى انسان در منهتن دارد.

🔷در دیدارِ بنا، گویی سازه اینگونه با تو سخن می گوید: روزی روزگاری عده ای "انسان" تصمیم گرفتند نهایت نفرت خود از تمدن آمریکایی را با کور کردن چشم منهتن و پایین کشیدن بلندترین برج های آن ، نشان دهند. بر سر این کار ، جان خود و همرزمانشان (در هواپيما)، مسافران پرواز و ساکنان برج ها را هم فدا کردند. فردایِ ماجرا، عده ای دیگر "انسان" ، بهترین متخصصین و مغزها را استخدام کردند تا برجی بهتر، بلندتر، مجلل تر را با آخرین دانش مهندسی طراحی کنند. بهترین پیمانکاران هم برای ساخت استخدام شدند و از بهترین مصالح هم استفاده شد. «امروز» برجِ جدید، برپا شده اما نفرت، همان نفرت است و "فاصله" همان است که بود (یا شاید هم بیشتر).

بهترین مغزها برای طراحی بکار گرفته شد، و ميلياردها دلار خرج شد، اما از هیچ مغزى براى كم كردن اين نفرت (و واكاوى علل آن) استفاده نشد.

نفرتِ القاعده از آمريكا همان است كه بود و اوجِ مديريت و "حل مسئله ى آمريكايي"
(Problem solving )
هم فقط به كارِ دو جنگِ ابتر و بى حاصل (در عراق و افغانستان) انجاميد.

🔷اداره امور دنيا دست مهندسين است و مغز مهندسين عاجز از حل مسائلي است كه به رفتار انسانى مرتبط است. ساختارهاى مديريت سيستم ها، بر مبناى رياضيات و دانش مهندسي بنا شده، و دانش آموختگانِ اين رشته ها ، مغز عليلى در واكاوى نفرت و چرائىِ آن دارند. برجى ريخته، برجِ ديگرى بايد طراحى شود؛ كسي به ما حمله كرده، ما هم بايد حمله بزرگ به او را تدارك ببينيم. اين به آن. از "آ" به "ب". در اين ميانه، مدلهاى كامپيوترى متعدد براى مدلسازى حملات تروريستى طراحى شد. مهندسين بسياري با ذهن عليل خود به دنبال راهكار براي طراحى نرم افزارهاى كنترل بك گراند اشخاص رفتند. هزاران ميليارد دلار بعد از يازده سپتامبر خرج شد/مى شود، اما همه در راستاي حل فيزيكىِ صورتِ مسئله. حال آنكه يازده سپتامبر، ريشه انساني دارد. ريشه ذهنى و ايدئولوژيك دارد...

از دل مردانِ القاعده، نقاب پوشانِ داعش برخاست و از دل مديرانِ فارغ التحصيل برترين دانشگاههاى آمريكايي ، تصميمِ انداختن مادر بمب ها (بمب شانزده ميليون دلارى) بر ايالت ننگرهار ، خارج شد.
(بمبى كه با پول آن ميشد حقوق يكسالِ شش هزار معلم در سراسر افغانستان را پرداخت كرد).

سياسيون، براى حل مشكلات و اداره كشورها، دست به دامان مهندسين هستند، همچنان كه براى اداره جنگ ها دست به دامان ژنرال ها هستند و راهكارهاى مهندسين و ژنرال ها، مبتنى بر مدلهاى رياضي و نظامى است كه آموخته اند. مدل هايى كه در آنها، بحثِ انسان و ذهن و روح و گفتگو، جايى ندارد.

يازده سپتامبر، نمادِ صحبت نكردنِ بشر است و نماد حلِ فيزيكي يك مشكل. مشكلي كه ريشه اش نخشكيد، بلكه ضخيم تر شد.
...
و ماجراها و خونريزى ها ادامه دارد...

بگذار زيبايي سازه را نگاه كنم. آيا هنوز هم همانقدر زيباست؟


https://t.me/solseghalam
▪️▪️▪️▪️
📌پى نوشت
یادداشت گذشته: با بمب شانزده میلیون دلاری چه ها می توان خرید؟
https://t.me/solseghalam/776