✍️نقد پادشاهان لخت - یادداشت دکتر محمد فاضلی.. 🖊محمدرضا اسلامی

✍️نقد پادشاهان لخت - یادداشت دکتر محمد فاضلی

🖊محمدرضا اسلامی

🔹در یادداشتی که تحت عنوان «پادشاهان لخت» در خبرآنلاین و کانال #دغدغه_ایران منتشر شد آقای دکتر محمد فاضلی به شرح وضعیت فعلی «دانشگاه در ایران» پرداخته و ضمن اشاره به کیفیت نازل بسیاری از پایان نامه ها و عدم صرف وقت اساتید بر روی کار دانشجویانشان می گوید:
«دانشگاه‌ها در ایران پادشاه لُخت تربیت می‌کنند».

دکتر فاضلی به جلسات دفاعی اشاره می کند که استاد و دانشجو می دانند که پایان نامه صد مشکل دارد، اما «داور» هم سکوت می کند (مشابه وزیران و مردم در داستان پادشاه لخت هانس کریستین اندرسن) و کسی فریاد نمی کند که این پایان نامه مشکل دارد.
دغدغه فاضلی در بخش پایانی یادداشت اینگونه بیان می شود که:
دانشگاه لُخت‌پرور به تدریج جامعه را نیز از درون بی‌هویت و لُخت می‌کند؛ و پادشاهان لخت بر مسندها می‌نشینند و پوچی نهاد علم و ضرورت سرپوش نهادن بر لختی‌ها را پیشه می‌کنند.

✳️نقد یادداشت دکتر فاضلی
🔹نقد جدی ای که به این یادداشت «پادشاهان لخت» وارد است در محتوای بحث نیست چرا که موضوع پایان نامه فروشی و مقاله فروشی و «فروختن» دیگر متعلقات «دانشگاه» موضوعی قابل کتمان نیست و به تعبیر حافظ «کجا پنهان شود رازی کزو سازند محفلها؟». وقتی آگهی تبلیغاتی انجام پایان نامه دانشجویی یا چاپ مقاله در کتابفروشیهای مقابل دانشگاه تهران علَم شده یا وقتی وزیر کشور یک دولت متوسل به تهیه و تامین مدرک دکترای دانشگاه آکسفورد شده بوده، #دغدغه افرادی مانند دکتر فاضلی دغدغه اشتباهی نیست. آنچه محل نقد است اینکه اینگونه حرفها صرفا «بیان درد» است و درد، هویداست و حکایتش بر سر هر کوی و بازاری هست، اما درمان چیست؟ اینکه به این روز و روزگار افتاده ایم را که همه می دانند و می دانیم اما به «چه باید کرد» چگونه باید پرداخت؟ نقدی که به افرادی همچون دکتر فاضلی وارد است این است که پیوسته در بلندگو می گویند دانشگاه در ایران بیمار است اما دو چیز را نمی گویند، اول اینکه نمی گویند درمان این بیماری، ابدا کار آسانی نیست (اعتراف به "پیچیدگی" ماجرا)؛ دوم اینکه نمی گویند برای درمان «چه بایدمان کرد؟»

وقتی که بیمار، در برابر دردی ساده قرار دارد وظیفه پزشک بسیار متفاوت است با بیماری که در برابر زنجیره ای از مسائل مرتبط به هم، در شرف احتضار است.
اعلام بیماری، هنر نیست.

✳️اقتصاد دانشگاه
🔹تقریبا هیچ یک از بزرگورانی که در ایران شرایط بیمارگونه دانشگاه را شرح می کنند، حاضر نیستند که به این موضوع بپردازند که «ماجرای تولید فلّه ای دانش» در ایران حل شدنی نیست مگر اینکه به موضوع «اقتصاد دانشگاه» بپردازیم و پرداختن به موضوع اقتصاد دانشگاه هم ممکن نیست مگر اینکه «اعتراف» کنیم که آموزش عالی مجانی ممکن نیست و این راهی اشتباه است که باید بالاخره روزی در نقطه ای قطع شود. بدیهی است که چنین حرفی از لسان هر کسی که خارج شود نه تنها موجب محبوبیت برایش نمی شود بلکه بی گمان انبوهی از لعن و نفرین بر سر او و خاندانش آوار خواهد شد اما سوال اصلی اینجاست که «چطور ما می خواهیم در ایران آموزش عالی مجانی را ادامه بدهیم در حالی که دیگر کشورها نتوانسته اند؟»

🔹نقد اصلی به یادداشت پادشاهان لخت این است که نگارنده (و افراد با دغدغه مشابه) هرگز نمی گویند تا زمانی که دانشجو، شهریه پرداخت نکند (مشابه بقیه کشورهای دنیا) اقتصاد دانشگاه، سرپا نمی شود و تا وقتی که اقتصادِ یک موضوع، درست نشود «کیفیت» حاصل نخواهد شد. تولید علم، یک ماجرای کیفی است و شان کیفیت وابسته به امور متعددی است که اقتصاد، یکی از مهمترین آنهاست. البته همه چیز «پول» نیست ولی تا اقتصادِ ماجرا سامان نگیرد، صحبت از کیفیت، بی معناست.

🔹چند روز پیش تلفنی با یکی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی صحبت می کردم، ایشان سوال کرد در دانشگاهی که تدریس می کنی حقوق استاد جوان تازه استخدام شده را چقدر در حکم استخدامی درج می کنند؟ گفتم حدود نوَد هزار دلار در سال. شگفت زده پرسید دانشگاه چطور توان پرداخت چنین حقوقهایی را (به اساتید جوان) داراست؟ گفتم موضوع همین است «چطور می تواند؟!»

🔹دوسال پیش در یادداشتی که در خبرآنلاین (و کانال تلگرامی) منتشر شد مقایسه ای کردم بین بودجه «کل» وزارت علوم ایران و بودجه پژوهشی «یک دانشگاه» آمریکا. در آن یادداشت توضیح داده شد که چطور بودجه پژوهشی یک دانشگاه آمریکایی (مثلا تگزاس-آستین یا استنفورد) از کل بودجه ای که «تمام دانشگاههای وزارت علوم ایران» با آن اداره می شوند، بیشتر است. (لینک یادداشت🔻در پی نوشت)
@solseghalam
(قسمت دوم نقد پادشاهان لخت در ادامه🔻)