صنعت آموزش، یکی از بزرگترین و پیچیده‌ترین صنایع در کشور آمریکاست و اقتصاد دانشگاه، «ستون فقرات» این صنعت است

صنعت آموزش، یکی از بزرگترین و پیچیده‌ترین صنایع در کشور آمریکاست و اقتصاد دانشگاه، «ستون فقرات» این صنعت است

صنعت آموزش، یکی از بزرگترین و پیچیده ترین صنایع در کشور آمریکاست و اقتصاد دانشگاه، «ستون فقرات» این صنعت است. شاید افرادی همچون دکتر فاضلی هرگز حاضر نباشند اعتراف کنند که در ایران نزدیک ترین مدلِ اداره دانشگاه به مدل جهانی اداره دانشگاه (آنگونه که در #ژاپن و #آمریکا وجود دارد) مدل مدیریتی دانشگاه آزاد است و ساختاری که دکتر جاسبی برای این دانشگاه طراحی کرد. طی سالهای تحصیل در #ژاپن متوجه شدم که مدیریت دانشگاه در اداره امور و هزینه های پژوهشی به همان اندازه که به بودجه صنعت وابسته است به شهریه هم وابسته است (آنهم ژاپن که بخش #صنعت بسیار سرحال و سرپایی دارد) و طی سالهای اخیر متوجه شدم مدیریت دانشگاه در آمریکا بعضا «بیش» از آنکه به بودجه صنعت وابسته باشد، به «شهریه دانشجو» وابسته است. حال چطور می شود در کشوری این هر دو بال اقتصادی دانشگاه قطع شده باشد و انتظار «کیفیت» در تولید علم داشته باشیم؟
[در بحث دانشگاه آزاد و مدل اداره آن در کشور، هر واحد دانشگاهی هویت اقتصادی مستقل و تقریبا هزینه-درآمد مستقل داراست و پرداخت حقوق اساتید، متناسب با درآمدِ واحد دانشگاهی است.]

🔹سوال اصلی در این بحث اینجاست که چطور می شود دهها دانشگاه را فقط با گوشه ای از پول نفت اداره کنیم؟ در بهترین شرایط فروش (و نبود تحریم و ...) ما هرگز سالانه قادر به فروختن صد میلیارد دلار نفت نخواهیم بود؛ آنوقت این چه انتظاری است که گمان کنیم امور دهها دانشگاه، هزاران هیات علمی و بیش از یک میلیون دانشجو را می توانیم با گوشه ای از این پول (مثلا چند درصدش!) مدیریت کنیم؟

🔹آموزش عالی مجانی، منجر به نزول کیفیت می شود و افرادی که در روند تولید پایان نامه به ذبح کیفیت آشنا شوند، در آینده هم چیزهای دیگری را در عمر حرفه ای خود ذبح خواهند کرد. از این منظر، به گمان من ماجرا حتی جدی تر از بحث لخت بودن یا نبودن است. ماجرا، ماجرای تجربه کردنِ «کمّی کاری» است یا تجربه نکردن. همان که حافظ می گوید
«چو بید بر سرِ ایمان خویش می لرزم»

🔹خلاصۀ نقد به #دغدغه ارزشمند ایشان این است که کسی که به «درمان این درد» اشاره کند، سخت منفور خواهد شد و آیا ما حاضریم زمانی که به درد اشاره می کنیم به درمان هم بپردازیم ولو به قیمت دشنام خوردن؟ تنها راه رسیدن به «کیفیت» تولید علم در دانشگاه، صَرف وقت و «حضور کافی اساتید» در محیط دانشگاه است. استادی که چندین دانشجوی دکترا دارد و همزمان معاون وزیر در فلان وزارتخانه یا معاون فنی در فلان شرکت نیمه خصوصی است چطور می رسد بر کیفیت پژوهش و تولیدات دانشجویانش نظارت داشته باشد؟ حداکثر یک جلسه در هفته؟! آنهم در حد چند دقیقه؟! مهمترین مسئله در بحث «حضور استاد در دانشگاه»، موضوع حقوق استاد است. این ماجرا حل نخواهد شد مگر اینکه محل پرداخت حقوق، آن آب باریکه وزارت علوم نباشد. البته، در زمانه ای که همه گمان می کنند مسائل با قدری «رسیدگی مسئولان» حل و فصل می شود مسلما اگر کسی پیدا شود که بگوید از فردا همه دانشجویان باید شهریه بدهند و همه دانشگاهها پولی است، روز و روزگارش همکاسه انبوه ناسزاها خواهد بود. ولی قصه اینجاست که بجای فریاد کودک داستان هانس کریستین اندرسون، فریاد دیگری لازم است که بگوید «مگر می شود چرخ را از اول اختراع کرد؟»
✔️دانشگاههای کشورهای دیگر دنیا، چگونه اداره می شوند؟

@solseghalam

*این یادداشت در خبرآنلاین 15 مهر 1398
▪️▪️▪️▪️

📌پی نوشت:
لینک یادداشت بررسی بودجه وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری تحت عنوان
✍️«شش هزار میلیارد تومان چقدر پول است؟»


پی نوشت 2: متاسفانه دانشگاه آزاد تا همیشه در ذهنهای ایرانیان آزاد ماند و این تعبیر «آزاد» در تخفیف شان یک مجموعه آموزشی، هرگز نگذاشت که دانشگاه آزاد در ایران به جایگاه مشابه دانشگاههای خصوصی در ژاپن و آمریکا و سایر کشورهای برخوردار از سیستم آموزشی شهریه محور برسد. جای این سوال باقی است که چرا یک مجموعه آموزشی غیردولتی عظیم هرگز شان خود را در فضای علمی کشور ایران کسب نکرد؟ شاید چون این ذهنیت وجود دارد که آموزش عالی شهریه محور، دون شان علم است؟