✍️ماجرای بنزین

✍️ماجرای بنزین

✔️🔹یک- آقای موتوهیکو هاکانو، استاد مهندسی زلزله دانشگاه توکیو در مراسم بازنشستگی/تقدیر ی که دانشگاه توکیو برایش برگزار کرد یک جلد کتاب "زلزله به بیان ساده" به شرکت کنندگان تقدیم کرد. کتاب، شامل ۳۵۰ تصویر از زلزله های مختلف دنیاست که موتوهیکو طی چهل سال از آنها بازدید کرده بود و برای هر تصویر، یک پاراگراف، شرح نوشته بود.

در میان تمام آن تصاویر، یک عکس بیش از همه در خاطرم ماندگار شد. موتوهیکو تصویری از شهر بلگراد در اروپا را انتخاب کرده بود و نوشته بود که:

- این تصویری از شهر زیبای بلگراد است. سازه ای که در این تصویر می بینید در اثر زلزله دچار آسیب شد. ولی خوشبختانه در جریان (آن) زلزله کسی از شهروندان، کشته نشد. اما دریغ است که در همین شهر (مدتی بعد) در جنگهای داخلی یوگوسلاوی صدها نفر کشته شدند.
در جنبایی(حرکت) گسلهای طبیعت، انسانی کشته نشد ولی در تنش میان خودِ انسانها، چه عمرها که بر باد رفت.

✔️🔹دو- با وجود گذشت چندین روز از شوک ماجراهای اخیر، همچنان بهت زده هستیم و نوشتن درباره مسائل اخیر ملال آور است. یک اقدام ضروری، در زمانی نادرست و با روشی نادرست تر (شوک ناگهانی)، باعث شد کشور بیش از #زلزله_کرمانشاه یاحتی #سیل_گلستان، آسیب ببیند.

✔️🔹سه- از لحظه خروج از ایران، برخی چیزها به شکل پررنگی با انسان همراه می شود. یکی از آنها، ماجرای بنزین است. دوران دانشجویی در ژاپن تا سه سال ماشین نداشته و مسائل یک فرزند نوزاد و جابجایی و مقتضیاتش را سعی می کردم با دوچرخه و قطار و حمل ونقل عمومی سامان دهم‌. اززمانی که امکان خرید ماشین فراهم شد (قیمت خرید خودرو در کشور تویوتا و هوندا و مزدا و.‌..قابل تحمل است) مسئله ی پر کردن یک باک بنزین همیشه "ماجرا" بود. هربار، و هر نوبت می گفتم بالاخره روزگاری تمام خواهد شد این عمرِ زندگی دانشجویی و این فوبیای باک بنزین هم تمام خواهد گشت. حکایتِ:

بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر

اما نشد! دوره پسادکترا در دانشگاه کلمسون با یک قرارداد دوساله به مبلغ صدهزاردلار استخدام دانشگاه شدم‌. موضوع قرارداد، تهیه یک سری الگوریتم و کدهای متلب برای مدلسازی رفتار سازه در انفجار بود. در تمام مدت کار در آن دانشگاه، همچنان پُر کردن یک باک بنزین، مساله بود و ماجرا برقرار. گویی حکایت کلام حافظ که

ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست/
هر چه آغاز ندارد، نپذیرد انجام

آن دوران هم گذشت و به دعوت مهندسین مشاوری که طراحی سازه هایی همچون برج خلیفه دبی را انجام داده به کالیفرنیا آمدم‌. خوشدل از اینکه احوال دگرگون شد و (به تعبیر مولوی) آمد روزگارِ نو.

روزگار محدودیتهای دانشجویی و کار دردانشگاه به سر رسیده و ماجرای بنزین تمام خواهد شد. اما همان اولین روز، مشاهده پمپ بنزین با این شوک همراه بود که قیمت یک گالن بنزین در کالیفرنیا حدودا بیش از دوبرابر یک گالن بنزین در کارولینای جنوبی است.
یک دلار وهشتاد سنت تبدیل شده به حدود چهاردلار برای یک گالن.

لذا یک باک از همان ماشینی که در کارولینای جنوبی باحدود سی دلار پر می شد نیازبه حدود هفتاددلار پول داشت.

✔️🔹چهار- طی بحثهایی که سال گذشته درکانال درباره بنزین داشتم، تا حرف از قیمت بنزین می شد بلافاصله دوستان پیام می دادند که مسئله قیمت بنزین "متناسب با حقوق" است. وقتی حقوق شهروند به دلار است این رقم برای بنزین زیاد نیست؛ اما "واقعیت زندگی" (حتی برای یک مهندس ارشد در صنعت) این است که هست!

برای "بخش بسیار وسیعی" از جامعه آمریکایی، هفتاد/هشتاد دلار رقم قابل توجهی است. چنین نیست که چون (مثلا درکالیفرنیا) حقوقها بالاست، پرداخت این رقم برای شهروند ناچیز باشد.
در کشوری که حدود بیست وپنج درصد حقوق، صرف مالیات وبیمه می شود، قیمت بنزین یک آیتم "قابل تامل" در هزینه های خانوار است.

✔️🔹پنج- در بحث مصرف سوخت، قبلا هم بحث شد که خلوتی خیابانهای #توکیو یا قابل تردد بودن خیابانهای منهتن نیویورک فقط به دلیل قیمت بالای بنزین یا "وجود شبکه مترو" نیست‌. قیمت بالای «یک ساعت پارکینگ» در این شهرها، یک عامل بازدارنده مهم است که (مثلا) آقای مهندس هامبورگر مهندس ارشد شرکت SGH(که از برترین طراحان سازه دنیاست و می تواند با رقم یک باک بنزین هفتاد-هشتاد دلاری کنار بیاید) برای "هر روز" پارک ماشین در کنار دفترکارش پنجاه/شصت دلار قبض پارکینگ پرداخت نکند.
نه قیمت بنزین را دولت تعیین کرده و نه #پارکینگ را. هردو را «بازار» مشخص کرده.

✔️🔹شش- اصلاح قیمت بنزین به این شکل "پرهزینه" و "باروش غلط" (بدون لحاظ کردن شرایط جامعه ای که در دوسال اخیر متحمل شوکهای اقتصادی شدید شده) ممکن است باعث شود دولتهای دیگر هم دست و دلشان بلرزد و از اصلاح این دیوار کج، هراسان باشند. بی تدبیری باعث اینهمه هزینه به کشور شد.

روزهای تلخی گذشت. زلزله و سیل هم به ما این میزان آسیب نمی زند که اجرای غلط یک طرح.
@solseghalam