صادق زیباکلام.. یکی از مشکلات زیباکلام، «حضور زیاد» اوست

صادق زیباکلام

یکی از مشکلاتِ زیباکلام، «حضور زیادِ» اوست. برخی از افراد هستند به دلیل شدتِ حضورشان، کمرنگ می شوند. یا اینکه شعاعِ اثرِ حرفهایشان کم می شود. شاید اگر که در میان طبقۀ #روشنفکر (که از زمانِ آل احمد به بحر طویل و زیاد نوشتن/گفتن عادت کرده اند) این رسم عوض شود و اهالیِ قلم/و اهالی دغدغه اجتماعی، به نگارشِ متون فاخر (همچون داریوش شایگان) و یادداشتهای مستحکم (همچون محسن رنانی، حامد قدوسی، رضا امیرخانی) یا حضورِ با فرکانسِ کم (همچون محمود سریع القلم یا مسعود نیلی) روی بیاورند، این باعث خواهد شد تا که در کُنِش اجتماعی «جدی تر» گرفته شوند.

علی ایحال، در این سالها از زیباکلام زیاد خوانده ایم و از او زیاد آموخته ایم (و البته این باعث نمی شود که نقدِ بالا را هم نداشته باشیم) ولی به گمانم از میان تمام یادداشتهایی که در این سالها از او خوانده ایم، فرستۀ زیر (و شرحِ احوال آن) از همه بهتر بود. بحثی جدی است.
بحثِ سیستان بلوچستان است و مولوی عبدالحمید. اما در سطحی بالاتر، بحث میانِ دو امر است. یکی بحث برخوردِ حاکمیت با یک موضوع است و دیگری بحث برخوردِ انسان با خودش. که گاه می شود که انسان تا چه حد از خویشتنِ خود کلافه می شود.

امید که رَویه مورد اشاره در این فایل صوتی، اصلاح و عوض شود.

«پذیرایی با دوغ شتر در منزل مولوی عبدالحمید»
*اگر اینستاگرام دارید شنیدن فایل صوتی بهتر از خواندنِ متن خواهد بود (که حس را هم منعکس می نماید)🔻
6 دقیقه و 3 ثانیه
@solseghalam