✍️چرا او را دوست داشتم؟

✍️چرا او را دوست داشتم؟

🔹 از نخستین دیدارمان که در خلیج توکیو و بر روی عرشه کشتی در جمع دانشجویان ایرانی مقیم ژاپن بود، بیشترین چیزی که در خاطرم ماندگار شد نحوۀ سخن گفتنِ دکتر ظریف بود؛ آن شب و در آن گعده ای که دانشجویان داشتند، «دکتر ظریفِ بازنشسته» ، با چهره ای خندان و شاداب در جمع بچه ها بود و آن طراوتِ رفتارش، آن خنده هایش، نه به مانند یک دیپلماتِ کار کشته یِ از نیویورک برگشته ، بلکه به یکی همانندِ خودمان می ماند!
به گمانم، وجه ممتاز و مبرّز دکتر ظریف، نه در تخصصش در روابط بین الملل (که صد البته متخصّصی صاحبِ تجربه است) و نه در سوابقِ کاری اش (که کارنامه ی کاریِ مطوّلی هم دارد) بلکه در نحوۀ سخن گفتنش است. ظریف، در سخن گفتن، واجدِ یک ویژگی است و آن، تقدمِ اصالتِ فردی اش به اصالتِ شغلی/حرفه ای است.
مهندس علی اکبر معین فر، پیش از آنکه "مهندس" باشد، فردی باهوش و با اخلاق در حوزه مسائل سیاسی/اجتماعی بود (و صد البته که یک مهندسِ خوب، و زلزله شناسِ زبده هم بود). مهندس بهمن حقیقی پیش از آنکه طراح سازۀ برج میلاد باشد، یک اصفهانیِ واجد اصالت های عمیقِ فردی و رفتاری بود. در جلساتِ ساخت سازه فولادی برج میلاد در شرکت سدادماشین، وقتی که بهمن حقیقی سخن می گفت پیش از آنکه پارامترهای مهندسی به ذهن برسد، طنین صدایِ یک اصفهانی بود که نحوۀ تکلمش بویِ اصالتِ اعصار می داد. بوی عطر اصفهانِ چندصدسالِ قبل.
که آمیخته شده بود با فرمولهای مقاومت مصالح و مکانیک جامدات و فولاد.
دکتر قالیبافیان، «بتُن» و دانشِ سازه بتنی را در ایران گسترش داد. ولی پیش از آنکه قالیبافیان به "بتن" شناخته شود، به رفتارهای لوطی مسلک و آن داش مشتی بودنش، و آن تبسم دائمش در تلکم با دانشجوها، شناخته می شد.
ظریف، آنگونه که من دیدمش و شناختمش، بیش از آنکه دیپلمات باشد، واجد اصالتهای فردی/رفتاری است. من از شنیدن این حرفهایِ دکتر ظریف متعجب نشدم، چون او همان است که هست! بله مسلم است که بنا به ملاحظات شغلی، افراد نمی توانند/نباید بی محابا سخن و «کلمه» را بر لسان جاری کنند، ولی ظریف در این حرفهایی که زده، یک ویژگی را بیش از هر چیزی به ذهنم می آورد: او خودش است.


https://www.instagram.com/p/COSxTrygIfv/?igshid=pku1u6ucw4di

t.me/solseghalam