«ساخت آگورا یا مکانی برای نبودن».. دکتر احمد غلامی-جامعه شناس

"ساخت آگورا یا مکانی برای نبودن"

دکتر احمد غلامی-جامعه شناس

چند روزی است که شورای شهر تهران ساخت یا تعیین مکانی جهت اعتراضات را در دستور کار خود دارد. در یونان باستان چنین مکانی تحت عنوان آگورا بخشی از سیاست به معنای پلیس بود. آگورا همان مکان یا حوزه عمومی ای بود که سیاست روز به میانجی روابط عمومی و اجتماعی آن در برنامه جامعه و پولیس(شهر) قرار می گرفت. به همین دلیل در توصیف دموکراسی سیاست به مثابه پولیس همان درهم تنیدگی زندگی روزمره و امر سیاست دانسته می شود. آگورا بیش از آنکه ساخت فضایی/مکانی تصمیم گیریها باشد, محصول ساخت اجتماعی/سیاسیِ نوعی از آگاهی است برای پاک کردن هر چیزی که می تواند تهدیدی علیه شهر و جامعه باشد. طرح قانون استراسیزم در حقیقت بخشی از این نوع آگاهی و حضور اجتماعی بود. بموجب این قانون همه کسانی که تهدیدی علیه منافع عموم به حساب می آمدند می بایست به مدت مشخصی از شهر تبعید می شدند. در حقیقت تبعید مکانی افراد یا همان نفی بلد شدن برجسته ترین برنامه آگورا به حساب می آمد. چنین شکلی از سیاست در عصر مدرن جای خود را به جدایی و استیلای خود آگورا بر جامعه داد. در عصر مدرن حکمرانی در قالب شکلی نوین از حکومتمندی چهره ای انضباطی و نظارتی به خود گرفته است که تلاش عمده آن تفویض تصمیم گیریهای سیاسی از جامعه به دولت است. سیاست در این دوره مصمم بوده تا همواره از جامعه آگورا-زدایی کرده و سیاست را به مثابه یک نهاد از حوزه عمومی و اجتماعی مجزا کند. آگورای نوین در قالب دولت مدرن نه مکانی برای آگاهی سیاسی بلکه جایگاهی است برای سیاست-زدایی از توده¬ ها و عودت آنان به درون زندگی روزمره است. نمونه برجسته و شاخص آن را می توان در برج سراسربین و پانوپتیکون جرمی بنتام دید. جایگاهی برای دیده شدن و بدنبال آن مدیریت سوژه ها، امیال، گفتمانها و بدنها. حال می بایست این مسئله را پیش کشید که آیا طرح مکانی برای معترضین بازگشت به آن الگوی اتوپیایی سیاست در قالب آگورای یونانی است و یا مکانمند کردن و بدنبال آن ایجاد نگاه نظارتی و پانوپتیک بر معترضین است که در نهایت چیزی نیست جز دور کردن دوباره سیاست از حوزه اجتماعی و تهی کردن جامعه و توده ها از سیاست. چنین مکانی آیا راهی است برای دور شدن از انقباض سیاسی است و یا جایگاهی است برای بازمنقبض شدن امرسیاسی. آیا در ساخت یا تعیین جایی، قانون استراسیزم و یا نفی بلد شدن درباره خود آگورا اعمال نشده است. زیرا در این طرح, این خود آگورا و مکان سیاستگذاریهاست که نفی بلد شده است تا در دورترین نقطه از دید جامعه قرار بگیرد. در حالیکه می توان این را گفت که امر سیاسی بخشی نهادین و بنیادین از حیات اجتماعی توده هاست که همواره مکان گریز و نامکانمند است و به همین دلیل درست در همانجایی تحقق می یابد که تجلی یافته است. آگورایی که این امر سیاسی بدان شکل می دهد نه مکانی در نقطه ای از شهر، بلکه در همانجایی است که جامعه به میانجی آن خود را به مثابه امری اجتماعی/سیاسی و در قالب کلیتی که به شکلی شیزوئید دچار اضمحلال و فرسایش شده است، بازسازی و بازتعریف می کند.

@v_social_problems_of_iran