کل نفس بما کسبت رهینة …

کلُّ نفسٍ بِما کَسَبت رَهینة... . هر کسی و هر نفسی در گرو ِ آن چیزی است که انجام داده است .

شرایط امروز ما ، هرچه هست نتیجه ی عملکرد ما و دست پخت ِخودمان است و ...

یادداشت : حسین سیوانی


زیاد می شنویم که بلاها و گرفتاری ها در زندگی روزمرّه و معیشت و احوالات ما تحت تاثیر گناهان ما و نتیجه ی اعمال و عملکردهای ماست . کردار و گفتار و پندار ما و یا سخن و عمل و رفتار و ذهنیت و اندیشه های ماست که به زندگی ما شکل می دهند . وضعیت وشرایط زندگی فردی و اجتماعی ما هرچه هست صورت بندی شده و شکل گرفته از مجموعه ی اعمال و اذهان ِخودماست . هر چند ممکن است این حقیت خوب طرح نشود و سؤتفاهم بوجود آوَرد ؛ اما اگر درست بیاندیشیم و منصفانه نظر کنیم و فرافکنی نکنیم : ما ؛ یعنی من ، تو ،ایشان و... و فرد ِ فرد ما و جمع ِ ما و جامعه ی ما همینطور اولیای امور و مسئولین حکومتی ما ...
مشکلات که از آسمان نمی آیند بلکه از همین زمین و زمان، از زمانه و از ما برمی آیند و ...به این آیه از سوره ی مبارکه ی شورا توجه کنیم : « و ما اَصابَکم مِن مُصیبة ٍ فَبِما کَسَبَت اَیدیکُم و یَعفوا عَن کثیر . »هر آسیبی به شما می رسد به سبب اعمالی است که مرتکب شده اید و از بسیاری از همان اعمال هم در می گذرد . رفتارمان را با خودمان ، همکار و همسایه مان ، منابع طبیعی ومحیط زیست مان ، اداره ی امور وتجارت و بازرگانی و ... همه را ببینیم وضعیت همین می شود که ملاحظه می کنیم هرچه می بینیم خودمان مسبب آن هستیم . جفا به طبیعت ،نابودی منابع طبیعی از آب و خاک و جنگل و ساحل دریا و تراکم فروشی در شهرها و آلودن محیط زیست و... به همان اندازه گناه و برخلاف ناموس هستی و قوانین طبیعی و گناه است که ریاو تزویر و رباخوری که عدم رعایت حقوق فردی و اجتماعی و... که غفلت از یاد خدا و عبودیت ِ ذات ِ حق ... و هر خلاف قاعده ای گناه است و عقوبت و سزا در پی دارد و قیامتی به دنبال ِ خود ...



از کتاب عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات نوشته ی احمد ابن طوسی صفحه 456 نقل می کنم :


و گویند جعفرالمنصور را خواب نمی برد . حاجبی داشت وی را گفت : " چیست که امیرالمومنین را خواب نمی برد ؟ " گفت : " در کار بنی امیه اندیشه می کردم که دنیا ایشان را حاصل شد ، چون فرزندان ایشان به تنعّم مشغول شدند ، حال ِ ایشان بگردید . " حاجب گفت : " از مروانیان یکی در حبس است و حکایتی کند از ملک نوبه ، اگر وی را بخوانی . " او را بخواند و از وی پرسید .
گفت : " چون به ولایت نوبه رسیدم به هزیمت شدند و لشکر من فرود آمد . ملِک نوبه به دیدن من آمد ؛ مردی سیاه ، نیکو روی دراز بالا ، پیش من بر خاک نشست . گفتم : " چرا بر زیلو ننشینی ؟ " گفت : " چندانکه نعمت آفریدگار بر خود پیش می بینم تواضع بیش کنم . " پس گفت : " شما را پیغمبر و کتابی است و شما را فرمود خَمر نخورید ، چرا می خورید ؟ " گفتم : " خسیسان و ناکسان ما می خورند و عادت کرده اند . " گفت : " شما را نهی کرده از فساد و لشکر ِ تو غلّه می برد و می خورد و این فساد است . " گفتم : " لشکر من گروههااند از عجم و غیر و ایشان را وازعی دینی نباشد تا این فساد کنند . "
گفت : " بر شما حرام است که حریر پوشید و حلی بردارید ، تو انگشتر زرین داری و طوق و کمر زرین داری . " گفت من خجل شدم و گفتم : " عادت عجم است و ما با عجم در آمیختیم از ایشان آموختیم . " گفت : " نه چنین است . " بل استحللتم ما حرّم علیکم فسلبکم الله المُلک و سلّط علیکم عدوّکم . گفت : " مهمان سه روز بوَد ، بازگردید که شومی ِ خلاف ِ شما بر کتاب خدا به مملکت ِ من برسد . "
منصور چون این بشنید گفت : " نصیحة و ای ّ نصحیة . "
مقصود از این حکایت آن است که بلاها و علل همه از شومی گناه افتد و آدمی به هزار علت مبتلاست که دیگر حیوانات نیستند به سبب شومی گناه .
آیدی کانال نویسنده
@HosseinSeyvaniofficialchannel

@v_social_problems_of_iran