این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1
تداوم حافظه؛
تداوم حافظه؛
✍ حسام محمدی
دالی را می توان از زمره نقاشانی دانست که قلم بر ناخوداگاه انسانی ساییده و نقشی از انفجار امر واقع بر بومها نشانده است، او همانگونه که در زندگی خویش با واقعیتها جنگیده بود در بومهای نقاشی نیز واقعیت را سلاخی کرده و گام بر ساحت فراواقع نهاده است.. دالی با خلقِ جهانی معوج ما را به تماشای رویاهایی فرامیخوانَد که تنها استعارهای از جهان پیرامونمان را در خود پنهان دارند.. او هرگز به واقعیت وفادار نبوده و با تمام توان، جهانی دگرگون خلق کرده و این حاصلِ خیانتیست که او بر جهانبینی گوستاو کوربه روا داشته است.. در نگاهِ او برای نیل به حقیقت باید به ساحتِ امور واپسزده شده وارد شد و بیپروا، پرده از حقایق کنار زد..
تمام امور شگفتانگیزی که دالی بر بومهای نقاشی مینشانَد، تنها نقشی از حقایقِ پنهانیاند که قرنهاست بر ناخودآگاهِ انسانی جا خوش کردهاند.. انقلابِ هنری قرن بیستمی که میتوان دالی را از رهبرانش دانست در مانیفست خود بر اموری پای فشاری میکند که قرار است تمام نابهسامانیهای قرن جدید را عیان کنند.. در این سیروسلوک هنری حقیقت هرگز عیان نخواهد شد مگر به میانجیِ سیرِ مکاشفهگونه در ناخودآگاهِ انسانی.. در این جنونِ هنری که در آن نقاش دیوانهوار به خلق اوهامِ تصویری متوسل میشود، انسان در جایگاهِ سوژه، دست به خلقِ جهانی میزند که به شکل سحرآمیزی خودش را از چنگ قواعد بیرونی رها میکند.. در جهانی که سالوادور دالی در آن بر مسند خدایی مینشیند، اشیاء و فیگورها در ناکجاآبادِ ناخودآگاهی چنان دفرمه میشوند که گویی رنجی پنهان آنها را از درون فرو شکافته و استقامتشان را ضربهای سهمگین نشانده است...
در این وادی "زمان" هرگز خط مستقیم میانِ دو حادثه نیست و این قانونیست که دالی به واسطۀ قلم اعجابانگیزی که در تابلوی "تداوم حافظه" بر دست میگیرد، میشکند و جهان را معلق میانِ خواب و بیداری به عالم تصویر فرامیخوانَد.. "زمان" که در هجوم موریانهها و تابشِ نورِ ازل نقطۀ پایان را لمس کرده و استقامتاش را از کف میدهد، آنچنان نرم و خمیری شده که گویی تمامِ جبری که قرنهاست بواسطۀ قامتِ راسخِ عقربههایش با خود به همراه داشته به یکباره فروپاشیده و ما اکنون در نقطه پایانِ آن ایستادهایم.. نقطهای که شاید بتوان از تعدیِ امر واقع بر امان بود و در عالمی رویاگونه، ناخودآگاه را به فراخنایِ آسمان پرواز داد.. بواقع دالی در ناکجاآبادِ خویش، لحظۀ نابِ "بیزمانی" را تصویر کرده که در آن همه چیز اگرچه استوار در جای خود ایستاده است، اما این "زمان" است که دفرمه و معوج شده در گوشهای رو به تقلیل است..
این نگاره حاوی برخی خوصیاتِ آنارشیستی میباشد که به زعمِ دالی میتوان آن را "بالاترین خشم امپریالیستی دقت" نام نهاد، خشمی که قطعیتِ زمان را به چالش کشیده و به میانجیِ انعطافی که بر زمان تحمیل کرده، به ساحتِ نسبیت انشتینی عروج میکند.. پارانویایِ بحرانی دالی در تابلوی تداوم حافظه ندای ضمیرِ ناخودآگاهیست که فروپاشی و زوالِ معیارهای قراردادی را به شکلی سرد و رویاگونه به تصویر میکشد.. در تداومِ حافظه، "زمان" دیگر از آن دقتِ تیکتاکی که به شلاقِ عقربههایش بر تاریخ فرونشانده بود، تهی میشود و از آن به واسطه انبساطی فراگیر، مُشتی ناتوانی و سستی برجا میمانَد...
@Kajhnegaristan