مساله باور ناموجه - ظهور اخبار جعلی و واقعیت‌های بدیل

مساله باور ناموجه - ظهور اخبار جعلی و واقعیت‌های بدیل
#حقیقت
🔹در این مصاحبه، من و اسلومان دربارۀ مسئلۀ باور ناموجه صحبت می‌کنیم. من از او دربارۀ پیامدهای سیاسی تحقیقاتش می‌پرسم، و اینکه آیا از دیدگاه او ظهور اخبار جعلی و واقعیت‌های بدیل پیش‌داوری‌های شناختی ما را تشدید کرده است یا خیر.
شان ایلینگ: عقاید مردم چگونه شکل می‌گیرد؟
🔺

استیون اسلومان: من واقعاً بر این باور هستم که نگرش‌های ما بیشتر به‌واسطۀ گروه‌های اجتماعی دربرگیرندۀ ما شکل می‌گیرد تا به‌واسطۀ واقعیت‌های عینی. ما استدلال‌کنندگان بزرگی نیستیم. اغلب مردم اصلاً دوست ندارند فکر کنند، یا دوست دارند تا آنجا که ممکن است کمتر فکر کنند. و منظور من از اغلب مردم، حدود ۷۰ درصد جمعیت است. حتی به نظر می‌رسد بقیۀ مردم نیز بسیاری از منابع خود را صرف توجیه باورهایی می‌کنند که خواستار پایبندی به آن‌ها هستند، نه شکل دادن به باورهایی موثق مبتنی بر واقعیت صرف.

تصور کنید شما بخواهید واقعیتی را اظهار کنید که با عقاید اکثریت افراد در گروه اجتماعی شما در تناقض باشد. شما هزینۀ این امر را خواهید پرداخت. اگر من بگویم به ترامپ رأی داده‌ام، اغلب همکاران دانشگاهی من فکر خواهند کرد من دیوانه‌ام. آن‌ها از صحبت با من خودداری خواهند کرد. فشار اجتماعی این چنین بر پایبندی‌های معرفت‌شناختی ما تأثیر می‌گذارد، و اغلب این کار را به شیوه‌هایی نامحسوس انجام می‌دهد.

ایلینگ: این راه دیگری برای گفتن این حقیقت است که ما در یک اجتماع معرفتی زندگی می‌کنیم.

اسلومان: درست است. به باور من، هر فکری که ما داریم به افکاری بستگی دارد که دیگران دارند. ....هنگامی که من دیدگاهی دربارۀ مهاجرت بیان می‌کنم، واقعاً چه کاری انجام می‌دهم؟ من واقعاً چه چیزی دربارۀ مهاجرت می‌دانم؟ من در جهانی بسیار محدود زندگی می‌کنم، و بنابراین مجبورم به باورها و دانش دیگران تکیه کنم. من آن چیزی را می‌دانم که مطالعه کرده‌ام؛ من آن چیزی را می‌دانم که از متخصصان شنیده‌ام. من هیچ تجربۀ مستقیمی از مسئلۀ مهاجرت ندارم؛ من از مرز بازدید نکرده‌ام و خودم مسائل آن را بررسی نکرده‌ام.

از این منظر، تصمیمات ما، نگرش‌های ما و قضاوت‌های ما، تا حدود بسیار زیادی به تفکرات دیگران بستگی دارد.

ایلینگ: این امر خطرات آشکاری دارد، چنین نیست؟

اسلومان: یکی از خطرات آن است که اگر من فکر کنم می‌دانم زیرا افراد پیرامون من فکر می‌کنند می‌دانند، و افراد پیرامون من همگی فکر کنند می‌دانند زیرا افراد پیرامون آن‌ها همگی فکر می‌کنند می‌دانند، در این‌صورت آشکار می‌شود که همگی ما می‌توانیم دارای این حس قوی دانایی باشیم هرچند هیچ کس واقعاً فهمی از موضوع مورد بحث ندارد.

ایلینگ: من می‌کوشم تا دربارۀ کل این بحث بر حسب اوضاع سیاسی خودمان تفکر نمایم. بیشترِ ما به آن اندازه که فکر می‌کنیم دارای فهم و آگاهی نیستیم، و با این وجود همگی ما دربارۀ گستره‌ای از موضوعات کاملاً اطمینان‌خاطر داریم. بنابراین، هنگامی که ما دربارۀ سیاست بحث می‌کنیم، واقعاً دربارۀ چه چیزی بحث می‌کنیم؟ آیا بحث ما دربارۀ پی بردن به حقیقت مسئله است یا دربارۀ حفظ حس حقانیت خودمان؟


اسلومان:............هر فردی گرایش شدید دارد که خود را حق به‌جانب بداند، یعنی می‌خواهد افراد پیرامون او فکر کنند حق با او است، و این امر به‌راحتی با تکرار گفته‌های افراد پیرامون شما قابل دستیابی است. و افراد مستعدتر توانایی بهتری در یافتن راه‌هایی برای تفسیر واقعیت‌های جدید همسو با پیش‌داوری‌های جامعۀ خود دارند.

اما برخی افراد می‌کوشند تا راه خود را از عوام‌الناس جدا کنند: آن‌ها می‌کوشند ادعاها را به‌طور مستقل راستی‌آزمایی کنند......

من دوست دارم در جوامعی زندگی کنم که به فهم درست امور و اجرای درست آن‌ها بها می‌دهند، حتی هنگامی که این امور با هنجارهای اجتماعی آشکارا ناسازگار هستند. این به‌معنای زندگی با تنش دائمی است، اما ارزشش را دارد.



اسلومان: من فکر می‌کنم این امری ضروری است. ما انتخاب دیگری نداریم. هیچ راهی وجود ندارد که یک نفر بر همه چیز تسلط پیدا کند، بنابراین ما باید به دیگران تکیه کنیم. این واکنشی کاملاً عقلانی به شرایط خودمان است. با این حال، ما مجبور نیستیم در یک توهم زندگی کنیم. اگر نمی‌دانیم، مجبور نیستیم فکر کنیم که می‌دانیم. اما من درک می‌کنم که برخی افراد برای اینکه از پس زندگی برآیند، باید باور داشته باشند که می‌دانند.
مسئله این است که بسیاری از مواقع باورهای ما ایده‌ها یا سیاستگذاری‌هایی را تأیید می‌کنند که کاملاً ناموجه هستند.

ایلینگ: این همان جایی است که، از دیدگاه من، وارد قلمروی مشکل‌آفرین می‌شویم. ترکیب نادانی و اعتماد به‌نفس، خوراکی مرگبار است. هنگامی که میزان اعتماد به‌نفس کسی متناسب با میزان نادانی او است، واقعاً هیچ راهی برای تعامل با او وجود ندارد.


@Kajhnegaristan