《خود شیفتگی و فرشته خویی》 …بیایید کارتون‌های دوران کودکی خود را مروری کنیم

《خود شیفتگی و فرشته خویی》


بیایید کارتون های دوران کودکی خود را مروری کنیم . سفید برفی، تام و جری، سندباد و ...، اصل تاثیر گذاری آنها چه بود؟ معنادهی به بد و خوب مطلق و ایجاد تقابل ذهنی خوب در مقابل بد وبد در مقابل خوب .و این توجه ریز بینانه تمامی تهیه کنندگان آنها باعث اثر گذاری در اعماق نا هشیار ما شده است. اثری که به طور نظری در اصولی که ملانی کلاین از آنها به نام مکانیزم دفاعی جدا سازی نام برد.( جدا کردن خوبی درونی از بدی درونی وبلعکس) دیده می شود. دفاعی که به اعتقاد ملانی کلاین از 6 ماهگی تا مرگ در تمامی انسانها دیده می شود. زمانیکه نیاز ما توسط مادر ارضا می شود تجسم احساسی و عینی مادر خوب درونی می شود و زمانی که مادر نیاز ما را به موقع بر آورده نمی کند تجسم احساسی وعینی مادر بد درونی می شود. ولی تحمل هر دوی اینها در کنار هم برای کودک دشوار است و ناچار بسته به کد گذاری ژنتیکی، تجارب و تعاملش، خوبی یا بدی را در ساختار روانی درونی می کند ودیگری را در بیرون جستجو می کند.(در حالیکه در واقعیت درونی است).

1- زمانی که فرد خوبی را درونی میکند و بدی را در بیرون می بیند. تبدیل می شود به فرد خودشیفته ای که روابطش بر دیگران بر پایه سود یک طرفه است،دروغ میگوید و تنها توقع دارد که گیرنده باشد تا دهنده و در موارد وخیم به دلیل تجسم بد از دنیا دست به کار های ضد اجتماعی برای سود شخصی اش میزند.

2-زمانی که فرد بدی را درونی میکند و خوبی را در بیرون میبیند. تبدیل می شود به آدم فرشته خوی ساده دلی که با همه مهربان و صادقانه بر خورد میکند. فداکارانه برای دیگران تلاش میکند و از تمایلات وآرزو های خود می گذرد تا دیگران پیشرفت کنند .

حال آیا انسان فرشته خو وجود دارد؟ خود شیفتگی پنهان در مورد دو اینجا نمایان می شود که این افراد با محبت افراطی وفداکاری برای دیگران باز هم سعی در کنترل آنها و ارضای خود دارند ولی به طور نامحسوس. هیچ انسانی فرشته نمی شود چون تمامی انسانها در تجارب زندگی با ناکامی مواجه شده اند. پس شیطان درون افراد فرشته خو اگر به آن آگاه نباشند آرام به فعالیت خود ادامه میدهد. نمونه این افراد را می توان در فیلم fury (تبدیل شدن جوان هنرمند به یک سرباز آدمکش ) یافت. ویا افراد مهربان و فرشته خوی کارتون های دوران کودکی که هنگام عصبانیت ومشکل از دشمن خود خطرناکتر ووحشتناک تر میشدند.

با توجه به نظریه سلف و دیالوگ درونی، اگر ما روی یک عقیده ، گرایش وذهنیت خود پافشاری کنیم و آنرا حق بدانیم همزمان باطلی شکل می گیرد بدون اینکه از آن آگاه باشیم و این باطل تاثیر خود را روی رفتار و ارزیابی دیگران از ما میگذارد.

انسجام و وحدت حق وباطل ، و خوب وبد شخصیت ما را تکامل ، تعالی و شکوفایی میبخشد . انسجامی که در گرو آگاهی از خوبی در موقعیت بد و آگاهی از بد در موقعیت خوب رشد میکند.
یا به زبان کلاین بازشناسی عشق در فاز نفرت وبازشناسی نفرت در فاز عشق.

از آکادمی دانشجویی روانکاوی


@Kajhnegaristan