مردم در همه‌ی زمان‌ها از «واجب‌الوجود» بحث کرده‌اند، اما آن‌قدر به خود زحمت نداده‌اند که بفهمند آیا اصلا شیئی از این نوع را می‌توا

مردم در همه‌یِ زمان‌ها از «واجب‌الوجود» بحث کرده‌اند، اما آن‌قدر به خود زحمت نداده‌اند که بفهمند آیا اصلاً شیئی از این نوع را می‌توان تصوّر کرد؟...

همه‌یِ راه‌هایِ ممکن برایِ اثباتِ وجودِ خدا به ترتیبِ زیر هستند:

یا از تجربه‌ای معیّن و ساختارِ ذاتیِ مخصوصِ جهانِ حسّیِ ما که از طریقِ تجربه شناخته شده است شروع می‌کنند، و از آن به وسیله‌یِ قوانینِ علّیّت تا علّتِ اَعلی بالا می‌روند که بیرون از جهان وجود دارد؛ یا به نحوِ تجربی (حسّی) بر تجربه‌ای بنا شده‌اند که صرفاً نامعیّن است، یعنی بر نوعی وجود؛ یا سرانجام، از هر نوع تجربه منتزع می‌شوند و کاملاً به نحوِ پیشینی از مفاهیمِ محض، وجودِ یک علّتِ اَعلی را نتیجه می‌گیرند. برهانِ اوّل برهانِ الهیّاتی-طبیعی، برهانِ دوّم برهانِ جهان‌شناختی، و برهانِ سوّم برهانِ وجودی است. بیش از این سه برهان، برهانی در این خصوص یافت نمی‌شود، و نمی‌تواند هم یافت شود.

من ثابت خواهم کرد که عقل نه از طریقِ تجربی (حسی) و نه از طریقِ دیگر (یعنی استعلایی و غیرِ حسّی) نمی‌تواند در اثباتِ وجودِ خدا توفیقی بدست آورد...

( #ایمانوئل_کانت ؛ #نقد_عقل_محض ؛ آموزه‌یِ استعلاییِ عناصر [بخش دوم، قسمت دوم، کتاب دوم، فصل سوم]، ترجمه‌یِ بهروز نظری)



@Kajhnegaristan