✍میترا کدیور

#ماورای_اصل_لذت
✍میترا کدیور
#بخش دوم


سوژه در حرکت به سوی ژوئیسانس اش ناگزیر به رویارویی با درد و رنج است و این همان چیزی است که موجب واپس زنی می شود. سوژه از ارضا کردن سائق هایش چشم می پوشد و همین چشم پوشی ها تاریخچه او می گردد. اما همان طور که فروید و لکان هردو می گویند « واپس زده همیشه باز می گردد ».

ژوئی سانس برمی گردد اما با چهره ای دیگر، با چهره ی سمپتوم. سمپتوم فقط یکی از جانشین های ژوئیسانس است. رمزگشایی سمپتوم، یافتن معنای آن، یعنی یافتن ژوئی سانسی که در آن مکتوم است و سوژه از آن بی خبر.


برای فروید فرهنگ و تمدن بزرگترین مانع بر سر راه لذت بی حد و حصر است و برای لکان چیره شدن بعد سمبولیک بر انسان بزرگترین مانع بر سر راه ژوئیسانس است.


کاستراسیون( اختگی ) سمبولیک سوژه را از قسمت بزرگی از ژوئیسانس اش محروم می کند. فقط قسمت کوچکی از آن می تواند از این کاستراسیون عبور کند که لکان آن را « لذت افزوده »می نامد و بر اساس « ارزش افزوده » مارکس تعریف می کند. پی گرفتن لذت افزوده در اقتصاد روانی همان قدر مشکل است که ردیابی ارزش افزوده در اقتصاد سرمایه داری.

لکان دیدگاه فروید را در مورد « لیبیدو » معکوس می کند و به آن از وجه کاستراسیون نظر می اندازد.

در این حال لیبیدو به صورت یک کمبود تعریف می شود. لکان در عین حال ژوئی سانس را به صورت یک ماده، یک «سوبستانس » ( جوهر ) تعریف می کند و آن را در تضاد با این کمبود قرار می دهد، در تضاد با اشتیاقی که این کمبود را به نمایش می گذارد.

لکان تأکید دارد که ما نه با ژوئیسانس بلکه با پس مانده ی آن است که سروکار داریم.

پس مانده ای که از بُعد سمبولیک گذشته است. و این آن لذت افزوده است که مطلقاً جنسیتی نیست و درّه ی عمیقی آن را از ژوئیسانس جنسی جدا می کند. به خاطر همین است که رابطه ی جنسی وجود ندارد. آنچه باقی می ماند عشق است که می تواند جایگزین رابطه ی جنسی بشود که وجود ندارد. مواجه شدن با ژوئی سانس خالص بدون میانجی گری بعد سمبولیک آن چیزی است که در پسیکوز اتفاق می افتد.


آنچه را فروید تحت نام کاستراسیون یا اختگی تعریف کرده است همین تخلیه ژوئی سانس است. فقط تکه هایی از ژوئی سانس روی قسمت هایی از تن باقی می مانند که او انها را « مناطق شهوت زا » نامید.

اگر لکان کلمه ی لذت افزوده را به کار می برد به خاطر این است که نوعی داد و ستد کالا وجود دارد: دال در مقابل ژوئی سانس.

وقتی که ژوئی سانس اخته شد آنچه که باقی می ماند اشتیاق است. اشتیاقی که به طرز والایی انسانی است و سوژه را از #ژوئیسانس مهلک محافظت می کند.

#میترا_کدیور

سخنرانی در انجمن روانشناسی ایران در زمستان ۷۸
منبع : کدیور، میترا؛ (۱۳۸۸)، مکتب لکان: روانکاوی در قرن بیست و یکم، تهران: انتشارات اطلاعات.

@Kajhnegaristan