گفتمان ادیان ابراهیمی، مانع توسعه است.. نگاه این ادیان معطوف به گذشته است

گفتمان ادیان ابراهیمی، مانع توسعه است.
✍محمد باغی


ادیان ابراهیمی - یهودیت، مسیحیت و اسلام- نوستالژی "گذشته" اند. نگاه این ادیان معطوف به گذشته است. دین آرزو و تئوری ای است برای بازگشت به "گذشته ای" از دست رفته، باز یابی بهشتی که به دلیل گناه "آدم" از آن دور افتاده ایم.

"آدم" یک اخراجی بخت برگشته است، او فریب خورد و نافرمانی کرد، و تاوان نافرمانی اش هبوط و زندگی بر روی زمین بود. پس از این منظر شاید بتوان حیات و زندگی بشر بر روی زمین را به دورانی تشبیه کرد که مجرم محکوم باید زمانی معین -به تعبیر قضایی مدرن آن " حبس ابد" را در زندان بگذراند! کدام زندانی و در کدام زندان می تواند به چیزی غیر از خروج و آزادی اندیشه کند؟ محوری ترین اندیشه یک زندانی رهایی است و رهایی در دین فقط در "بازگشت" به بهشت برین است. بنابراین در دین توسعه و پیشرفت مطرح نیست. پس رفت مهم است! چون تنها راه رهایی از زندان و ایده آل ترین مقصد، گذشته است.


مگر نه آن که از زبان معصوم دنیا زندان مومن است؛"الدنیا سجن المومن"؟ گناه یک تن - آدم پدر- گناهی بود که همه فرزندان او باید در پی او، با چشم باز کردن و تا چشم بر بستن بر روی زندگی، بار آن را بر دوش بکشند! و در زندانی زیست کنند که تنها با مرگ، آزادی از آن متصور است.از این منظر اساسا نگاه دین معطوف به گذشته می باشد. آینده ایده آل در دین "گذشته" است، اساسا آینده مطلوبی وجود ندارد مگر همان که در "گذشته" بوده است یعنی بهشت برین!


انسان سنتی که در بستر جامعه دینی زیست می کرد نیز سودای بهشت برین از دست رفته را داشت. آخرت ایده آل و برتر در نگاه او همان "گذشته" بود. انسان سنتی باید و نبایدش را بر اساس همان روایت تبیین می کرد.

اما کوشش انسان مدرن، ساختن بهشت بر روی زمین است. این هدف بویژه در دوران مدرن برجسته شده است. او سودای آن دارد که - چه باور به آن "گذشته" داشته باشد یا خیر - بهشتی بسازد مانند بهشت ادیان که انسان ها درد و رنج و ترسی در آن نداشته باشند، جایی که نه ملال و اندوهی و نه جنگی و نزاعی در آن باشد و در جامعه ای اخلاقی، سالم و سرخوش بخورد و بیاشامد و لذت ببرد! البته بشر تا کنون نتوانسته به مقصود خود دست یابد و طبعا در آینده نیز نمی تواند اما فاصله و تعارض بنیادینی که میان سودای ادیان و سودای انسان در دوران کنونی بوجود آمده همین تفاوت اساسی در جهت گیری میان گذشته و آینده است. از منظر دینی جهان جای آرمیدن نیست. تنها امکان رسیدن به چنین بهشتی در ورای زندگی و مرگ و بازگشت به گذشته از دست رفته از طریق عمل صالح و تقوا و پشت پا زدن به دنیا و مواهب آن نهفته است.

فرق است بین خود را مرغ باغ ملکوت دانستن که در قفسی گرفتار شده و سودای بازگشت به آن باغ را دارد و تلاش خستگی ناپذیر برای ساختن باغ ملکوت بر روی زمین.

تعارض دین مداران با جهان مدرن و تقریبا تمامی دست آوردهای آن شاهدی بر این مدعاست. علم و تکتولوژی که اسباب و ابزار ساختن بهشت بر روی زمین اند در نظر دین داران مفسده و شیطانی اند. هر نو آوری در ابتدا نجس و شیطانی و رهزن تلقی می شود اما دینداران به مرور زمان و تنها با زور و جبر اجتماعی و احتمالا چشیدن لذت و کامیابی از آسایش بخشی هر نوآوری، آن را می پذیرند. از مدرسه و آموزش زبان خارحه و حق رای و انتخابات و مجلس گرفته تا آب لوله کشی و ماشین لباس شویی و ساعت و روزنامه و رادیو تلویزیون و ... نمونه های روشن این مدعایند.

آنها اساسا دنیا را فرع و آخرت را اصل می دانند، دنیا از این منظر، مزرعه آخرت می شود؛ سرزمینی که در آنجا فقط زحمت و مرارت است و اگر قرار باشد سود و محصول و برداشتی در کار باشد فقط در آخرت است. آخرتی که ایده آل ترین نماد و ارجاع آن در گذشته است.

تفاوت اخلاق مدرن - اتیک - با اخلاق دینی - مورال - نیز از این منظر پر معناست. در اخلاق دینی هدف دستورات و گزاره های اخلاقی تربیت "انسان اخلاقی" بود انسانی که با عمل صالح خود در جهان پس از مرگ جواز بازگشت به بهشت گذشته را داشته باشد.

اما جهت گیری و نگاه اخلاق مدرن معطوف به ساختن "جامعه اخلاقی" است. جامعه اخلاقی می تواند محیطی مساعد برای ساختن بهشتی بر روی زمین و در دوران کوتاه زندگی این جهانی باشد. در اخلاق مدرن فرد انسانی چه در درون خود به گزاره های اخلاقی باور داشته باشد یا نه؛ باید در روابط متقابل خود با دیگران اخلاقی رفتار کند.

البته از منظری دیگر، زندگی بدون دین می لنگد، ناقص است و بی معناست. دین نیاز و ضرورت است.
@Kajhnegaristan