این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1
👆. هر چیزی باید به مردانگی رجوع کند
👆
هر چیزی باید به مردانگی رجوع کند. «رجعت» (یا بازگشت): امر اقتصادی برپایه نظامی از ارجاعات پایهریزی شده است. اگر یک مرد صرف میکند و مصرف میشود، بواسطه ارجاعی که به قدرت دارد این اعمال را انجام میدهد. اگر مرد بایستی از قدرت دست بکشد، اگر او به نفع دیگری باید کنارهگیری کند، این عمل همیشه مطابق با روش هگلی رخ میدهد؛ یعنی روش دیالکتیکی ارباب-بنده.
بنابراین زن بایستی مقاومتی را آغاز کند که در مقابل جنبش باز-تخصیصی که ناظر بر کل اقتصاد است بایستد، حزبی را بهوجود آورد که دیگر به مردانگی ارجاع نمییابد، و لیکن اینکار با طرح کردن میلی صورت می گیرد که دیگر اسیر تقلای مرگ نیست، میلی که دیگر بر قید و شرط و حسابگری اقتصاد مردانه دلالت نمیکند، با نقض کردن این دست حسابگریها که «من هرگز چیزی را از دست نمیدهم مگر در حالتی که چیزی بیشتر از آن برنده شوم»… این راهیست برای کنار گذاشتن تمام سلبیتها و خلق امور ایجابی که ممکن است در حکم دیگری زندگی تلقی شود، دیگری رهایییافته، یک دیگری که از جانب تخریب و ویرانی تهدید نمیشود. زنان بایستی این باززایی را در خودشان سازماندهی کنند، این حیات بخشیدن به یک زندگیِ دیگر است؛ یعنی دگرگونی زندگی در تمامیت آن. زنان بایستی این تفاوت را در خودشان تصدیق کنند، حتی تفاوت بین «خودشان» را. آنچنان که هیچ چیزی نتواند تا این تفاوت را از بین ببرد. تا حدیکه این تفاوت حتی تاکیدی بر امر بیگانه تلقی شود. بههمان اندازهای که تفاوت جنسی و مسئله حفظ و ویرانی این تفاوت برای ما قابل لمس است، مسئله تخریبِ امر بیگانه نیز لمس شدنی است، تخریب تمام اشکال راسیسم، تمام استثناءها، تمام از این دست نمونههای قانون شکنانه و نژادستیزیهایی که در طول تاریخ تکرار شدهاند. اگر زنان خودشان را در فرایند دگرگونی تاریخ قرار میدادند، بهراحتی میتوانست گفته شود: که در این حالت، تمام جنبههای تاریخ کلاً تغییر شکل مییافت. در اینصورت به جای آنکه امر تاریخی بدست مرد ساخته شود، وظیفه تاریخ، خلق و تولید کردن زن خواهد بود. دقیقاً به این خاطر است که میگوئیم اگر زنان روی خودشان کار میکردند، ممکن بود چیزی به کار افتد که نه تنها برای زنان، بل برای کل بشریت سودمند باشد.
اما قبل از هر چیز، زن باید سخن بگوید، سخن گفتن آغاز کند و مانع گفتاری شود که در اصل از طریق آن هیچ چیزی گفته نمیشود! میبایست در مقابل این آموزه اشتباه ایستادگی کرد که زنان برای گوش دادن آفریده شدهاند، برای ایمان آوردن و هیچ کشفی در میان آنان نیست. میبایست سخنی که زن را یک جزء «دهنده» بهشمار میآورد را به مبارزه طلبید؛ یعنی زن بهمثابه یک امکان بخشش که هیچ چیزی در قبال بخششاش دریافت نمیکند، بل همواره در حال دادن است. باید از لذت زن سخن گفت و –خدا میداند که- او برای سخن گفتن از لذتاش چه حرفهایی که ندارد. آن چنانکه او از این طریق به یک جنسیت غیر کلیشهای دست مییازد که به همان اندازه که زنانه است مردانه نیز هست؛ یک بدن «غیر-فالوس محورانه»، خلاص کردن مرد از دام فالوساش، بازگرداندن او به یک زمینه ارضاگر و یک لیبیدو که بهطرز احمقانهای حول این یادبود تاریخی (فالوس) سازماندهی نشده است، بلکه مدام در حال تغییر و تکثیر است. این مسئله بسی دشوار است: ابتدا اینکه از شرّ سیستم سانسوری خلاص شویم که هر تلاشی در باب سخن گفتن از زنانگی را بر باد میدهد، سپس بایستی تمام آنچه که حاصل معرفت تحمیل شده از سوی قدرت است را هم شرح دهیم و هم از دام آن رهائی جوییم. افشاء کردن تمامی راههایی که از طریق آنها معرفت با قدرت همدستی میکند: هر آنچه که در مقام معرفت واقع میشود، نفعی از قدرت میبرد و در سود آن نیز سهیم میشود. میبایست تمام تفکراتی را افشا کرد که تا به حال بواسطه همین سود و سهام هدایت میشدند، همین ارزش افزوده از سوی قدرت که به افرادی تعلق میگیرند که تولید دانش میکنند. فیلسوفان و موقعیت سلطهوار ایشان را در نظر بگیرید، شما خواهید دید که هیچ نفسی (soul) وجود ندارد که در راستای ترقی دادن اندیشه مبادرت ورزد، هیچ اندیشهای وجود ندارد که از این ایده –که ما تحت نظارت اجداد، نیاکان و مستبدان هستیم- به لرزه در نیاید. هیچ چیزی خارج از این تفکر وجود ندارد که میگوید در پسِ پشت شما هماره «نام پدرِ» معروف واقع شده است. شما هر آنچه که بنویسید باید بدون هیچ غلط املائی به رشته تحریر درآورید، چرا که همان «نام پدری» به درستی یا نادرستی نوشته شما آگاه است.
ادامه دارد...
@Kajhnegaristan